با اين همه، بسياري از همين خانوادهها از تربيتناپذيري و مقاومت فرزند خود در برابر اين آموزشها گلايه دارند و به دنبال راه چارهاي براي حل اين مشکل هستند. درباره اين موضوع با خانم دکتر کتايون خوشابي، روانپزشک کودک و نوجوان و عضو هياتعلمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي گفتوگو کردهايم.
سلامت: آداب و رفتار صحيح در خانواده و اجتماع از چه زماني بايد به کودک آموزش داده شود؟
بحث در مورد آموزش کودک را ميتوانيم به
2 بخش آموزش عادتهاي ابتدايي و عادتهاي رفتاري تقسيم کنيم. طبيعتا عادتهاي ابتدايي مثل غذا خوردن و ساعت خواب در سنين پايينتر شکل ميگيرد و عادتهاي رفتاري بهتدريج بعد از آن به وجود ميآيند. فرزندان درمورد هر دو نوع عادت در سالهاي کودکي، الگوپذيري زيادي از والدين خود دارند بنابراين براي آموزش مهارتهاي زندگي و آداب آن، پدر و مادر بهترين سرمشق و الگوي کودکان هستند.
سلامت: يعني رفتار والدين به خودي خود ميتواند يک نوع آموزش براي کودک باشد؟
بله، اين بسيار مهم است که خود والدين در رفتار و زندگي خود به آداب مورد انتظار از فرزندشان توجه کنند. اگر کودکي اينگونه رفتارهاي درست و آداب زندگي را در پدر و مادرش مشاهده کند، ميتواند بهترين آموزش براي او باشد؛ رفتارهايي که مبتني بر قوانين درست باشد.
سلامت: منظور از قوانين درست چيست؟
بايد براي بسياري کارهاي روزمره و عادي در خانواده، قوانين خاص وجود داشته باشد. مثلا همين غذا خوردن؛ از حدود 2 سالگي که کودک در غذا خوردن به استقلال ميرسد، بايد حتما قاشق مخصوصي در اختيارش قرار گيرد و از او خواسته شود در صندلي خود بنشيند و بر رعايت هميشگي اين قانون اصرار شود. کودک در همين کار روزمره مشاهده ميکند هنگام غذا خوردن همه بايد دور سفره يا ميز بنشينند يا اينکه هنگام غذا خوردن همواره تلويزيون خاموش است.
سلامت: اگر اين قوانين و رفتارها وجود نداشته باشند، مشکل خاصي به وجود ميآيد؟
بله، رعايت نظم و ترتيب در قواعد و قوانين مربوط به زندگي ميتواند در آموزش آداب زندگي بسيار موثر باشد. بديهي است اگر در خانوادهاي نظم خاصي در رعايت قوانين خانواده وجود نداشته باشد، کودکان هم نظم و ترتيب را ياد نميگيرند و خود را ملزم به رعايت قوانين نخواهند دانست و اين موضوع در زندگي آينده آنها نيز تاثيرگذار خواهد بود. ما بهعنوان والدين بايد به فرزند خود نشان دهيم برخي چيزها قانون است و ما بر انجام آن اصرار داريم. عادتهايي مثل مسواک زدن و پوشيدن لباس خواب که بسياري از خانوادهها بر انجام آنها اصراري ندارند، از مواردي است که ميتواند به آموزش نظم به کودک و ساختن آينده او کمک کند. او با اين شيوه متوجه ميشود هر موضوعي آداب و قوانين مربوط به خود را دارد و بايد به آن احترام گذاشت.
سلامت: در مورد عادتهاي رفتاري نيز مشاهده عملکرد والدين تا اين حد تاثيرگذار است؟
بله، متاسفانه خانوادهها در موارد بسياري، از اين عادتها صحبت ميکنند ولي از اين موضوع غافلاند که کودکان بيشتر از اينکه گفتار ما را به کار بندند، از رفتار ما الگو ميگيرند بنابراين وقتي به فرزند خود ميگوييم « بايد راستش را بگويي» بايد بدانيم که خودمان نيز حتما اين کار را انجام خواهيم داد. در آموزش رفتارهايي مانند راستگويي، صداقت و درستکاري، حقيقت اين است که کودکان اين عادتها را از رفتار ما ميآموزند و خود ما هم بايد اين اصول را رعايت بکنيم.
سلامت: گاهي دروغگويي بعضي از کودکان به خاطر ترس است. در اين موارد والدين چه کار بايد بکنند؟
وقتي پدر و مادر ميبينند فرزند خردسال آنها به دليل ترس از بيان حقيقت، به آنها دروغ ميگويد، براي اينکه اين رفتار در او نهادينه نشود، علاوه بر اينکه خود بايد از دروغ گفتن پرهيز کنند، بايد در نوع روابط خود با فرزندشان نيز تجديدنظر کنند. ما بايد اين پيام را به فرزندان خود منتقل کنيم که صداقت يکي از مسايل اصلي زندگي ماست و اگر حقيقت را بگويد، تنبيه نخواهد شد. اگر کودک حس کند مشکل پيش آمده را ميتواند با پدر و مادر خود در ميان بگذارد، هرگز متوسل به دروغ نميشود.
سلامت: پس آموزش کلامي هم موثر است؟
قطعا؛ غير از اينکه والدين ميتوانند با رفتار خود الگوي رفتاري مناسبي براي فرزندان??شان باشند، وقت گذاشتن و صحبت با او در مورد ارزشهاي اخلاقي نيز ميتواند بسيار موثر باشد. البته اين صحبتها بايد همراه با پايبندي خود والدين به آن موازين اخلاقي باشد تا کودک آنها را بپذيرد.
سلامت: والدين از چه سني بايد در مقابل رفتارهاي غلط کودک مثل دروغگويي، حساسيت نشان دهند؟
هميشه! بارها مشاهده شده است والدين وقتي رفتار غلطي را در کودک خود ميبينند، آن را به حساب سن کم و کودکي او ميگذارند و تصور ميکنند اين رفتار با بيشتر شدن سن کودک اصلاح خواهد شد، بنابراين از کنار آن به راحتي ميگذرند در حالي که در بسياري موارد همين رفتارهاي غلط در کودکي، پايه و زمينه ادامه رفتارهاي غلط در بزرگسالي است. والدين نبايد مسووليت تربيت فرزند خود را به دوش گذشت زمان بگذارند و از آن غافل شوند بلکه بايد با مشاهده رفتار غلط فرزند، با مسووليتپذيري براي اصلاح آن اقدام کنند.
سلامت: حال اگر رفتاري در کودک به شکل عادت درآيد، والدين از چه طريقي ميتوانند آن را اصلاح کنند؟
هرچه سن کودک کمتر باشد، توانايي والدين براي قالبدهي و تغيير رفتار در او موفقيتآميزتر خواهد بود و هرچه سن فرزند بيشتر شود و به طرف نوجواني برود، تاثير والدين روي او از نظر الگوگيري و حرفشنوي، کمتر خواهد شد. پدر و مادر بايد در سنين کودکي با استفاده از روشهاي رفتاري مثل تشويق و تنبيه، کودک را به مسير درست هدايت کنند. معمولا در اين موارد روشهاي تشويقي تاثير بيشتري دارد ولي در برخي موارد نيز ممکن است والدين مجبور به استفاده از روشهاي تنبيهي براي کم کردن رفتارها و عادتهاي نادرست شوند. البته در حال حاضر همه والدين ميدانند وقتي صحبت از تنبيه ميشود، منظور تنبيه بدني نيست زيرا اين کار کاملا مغاير با اصول تربيتي نوين است. منظور از تنبيه، استفاده از روشهايي مثل محروم کردن است که ميتواند براي تربيت کودک موثر باشد.
سلامت: اگر با همه اينها کودک مقاومت کند و تغييررفتار ندهد، چطور؟
والدين بايد همواره متناسب با سن کودک از او انتظار داشته باشند. گاهي انتظارها بيش از سن کودک است و طبيعي است که کودک نميتواند رعايت کند و به اين شکل حتي امکان دارد برخي از مشکلات رفتاري او تشديد شود. گاهي هم مشکل از سختگيري ماست. اگر آموزشهاي والدين و مقاومتهاي کودک پيدرپي و مداوم باشد، همواره بايد شاهد نزاع کودکان و والدين در منزل باشيم و اين خوب نيست. پدر و مادر ميتوانند با مديريت درست و ناديده گرفتن منطقي، از کنار رفتارهاي نادرستي که کودک انجام داده ولي چندان مهم نيست، بگذرند تا در انجام همه کارهاي خود تحت فشار نباشد و احساس خوشايندش را از دست ندهد.