بسیاری از والدین گمان می کنند نیازی نیست به کودکان در سنین پیش از دبستان اصول و ارزش های مهم اخلاقی و انسانی آموخته شود چون آنها کم سن و سال هستند و درک این مسائل برایشان دشوار است یا اینکه آموختن این مسائل را به آموزگاران واگذار می کنند. امروزه بیشتر والدین با فرزندانشان طوری رفتار می کنند که گویی فقط آنها در دنیا اهمیت دارند و بر همه مقدم هستند.
در حالی که این یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که والدین در ارتباط با فرزندانشان مرتکب می شوند و در آینده حتی خودشان نیز گرفتار عواقب چنین رفتار نادرستی خواهند شد. فرزندان شما از لحظه تولد از قدرت فهم و درک برخوردارند و از همان لحظه ورود به دنیا باید تربیت شوند.
در این مطلب چند نمونه از مهمترین اصولی که شما باید به عنوان پدر یا مادر تا پیش از ورود فرزندتان به مدرسه به او بیاموزید ذکر شده است. با آموختن چنین مسائلی به فرزندانتان نه تنها او را آزار نمی دهید بلکه به او کمک می کنید هنگام ورود به اجتماع و در ارتباط با دیگران حتی هم سالانش موفق تر شده و از ارتباطاتش لذت بیشتری ببرد.
صداقت
به کودکتان کمک کنید راهی برای بیان واقعیت بیابد: بهترین راه برای اینکه به کودکتان بیاموزید صداقت داشته باشد و هرگز دروغ نگوید این است که خودتان برایش الگوی راستگویی و صداقت باشید. به این داستان توجه کنید: سارا پسری سه ساله به نام کریس دارد و می خواهد کاری کند که کریس برای مدتی از دوستش پل دور باشد چون به تازگی کریس عصبی شده و مرتب با پل دعوا می کند، یک روز وقتی مادر پل به او زنگ زد تا قراری بگذارد که بچه ها با هم بازی کنند سارا در حضور کریس گفت که کریس مریض است و نمی تواند بازی کند.
بعد از آن کریس از مادرش پرسید: مامان من مریضم؟! و سارا با لبخندی او را بوسید و گفت: نه پسرم من همینطوری گفتم. اکنون کریس گیج و سردرگم شده اما در نهایت توانست برای خودش یک نتیجه گیری کند: دروغ گفتن امری عادی است و مردم همه می توانند از این تکنیک استفاده کنند، پس من هم می توانم دروغ بگویم واین اشکالی ندارد.
کودکان پاسخ بسیاری از سوالاتشان را بدون اینکه از شما بپرسند تنها با مشاهده رفتار و گفتار شما دریافت می کنند پس مهم است که شما از هرگونه دروغ و پنهان کاری حتی بی ضررترین آنها در حضور فرزندانتان بپرهیزید. مثلا به فرزندتان هرگز نگویید: به پدرت نگو که امروز شکلات خریدیم.
در مورد ذکر شده سارا به جای دروغ می توانست به مادر پل بگوید: به نظرم امروز اگر بچه ها برای بازی نروند بهتر است چون اخیرا با هم خیلی دعوا می کنند و بهتر است مدتی از هم دور باشند.
زمانی که کودکتان دروغ می گوید واکنش شدید نشان ندهید، به جای آن به او بیاموزید راهی بیابد که به بهترین شکل ممکن پاسخی صادقانه بدهد. زمانی که فرزندتان دروغ می گوید او را تنبیه نکنید و اشتباهش را به رخ او نکشید بلکه در فرصتی مناسب با او صحبت کرده و بگویید که چقدر راست گفتن برایتان اهمیت دارد، سپس زمانی که فرزندتان راست گفت او را تشویق کنید تا عملا درک کند چقدر راستگویی او برای شما ارزشمند و مهم است.
عدالت
حتما به کودکتان بیاموزید اشتباهاتش را جبران کند: در یک مهمانی خانوادگی امی و مارکس که هر دو چهار سال دارند در حال بازی برج سازی بودند که ناگهان امی برج مارکس را خراب کرد. مارکس شروع به گریه کرد. پدر امی فورا در صحنه حاضر شد و دخترش را سرزنش کرد و سپس او را وادار کرد که از مارکس عذرخواهی کند. امی با بی میلی گفت: معذرت می خوام. سپس پدرامی او را به گوشه ای برد و گفت: برایم توضیح بده چرا برج مارکس را خراب کردی. امی هم به پدرش گفت چون برج مارکس از برج من بلندتر بود.
پدرامی به او گفت: اتین اصلا دلیل موجهی برای این کار نیست اما من خوب می توانم احساسات تو را درک کنم. تا این قسمت رفتار پدرامی رفتاری است که روانشناسان در چنین شرایطی به والدین توصیه می کنند اما بعد از آن پدر امی به او گفت تا به بازیش با مارکس ادامه دهد. روانشناسان می گویند کودکان باید بفهمند که شما می توانید آنها را به خوبی درک کنید و از احساسات آنها مطلع هستید و می دانید چرا او نتوانسته در چنین شرایطی رفتار درستی داشته باشد اما این کافی نیست چون اگر به این حد اکتفا کنید کودک گمان می کند حق داشته و اگرچه شما او را بازخواست و سرزنش کرده اید اما در موارد بعدی نیز واکنش مشابهی خواهد داشت چون شما فقط به او گفته اید که درکش می کنید اما چیزی در مورد رفتار صحیح به او نگفته اید. همچنین به او یاد ندادید که چگونه باید اشتباهش را جبران کند.
پدر امی باید به او می گفت: حالا برو به مارکس کمک کن تا دوباره برجش را بسازد. در چنین مواقعی به کودکتان بیاموزید راهی برای جبران اشتباهش بیابد مثلا برای عذرخواهی به کسی که او را رنجانده شکلات بدهد. عذرخواهی کردن و گفتن متاسفم شاید برای بعضی از کودکان دشوار باشد اما کم کم برای همه آنها عادی می شود چون راهی بسیار ساده است تا از عواقب اشتباهی که مرتکب شده اند رها شوند اما اگر کودکتان را وادار کنید که راهی غیر از عذرخواهی برای جبران اشتباهش بیاموزد اهمیت موضوع را بهتر برایش روشن می کنید. شاید زمانی که از فرزندتان خواستید راهی برای جبران اشتباهش بیابد او را به این نتیجه برسد که یکی از اسباب بازی هایش را به کسی که او را آزرده بدهد یا برای او یک نقاشی بکشد. با این کار به کودکتان می آموزید که درست رفتار کردن با دیگران مهم است درست به همان اندازه ای که خودش دوست دارد دیگران رفتار خوبی با او داشته باشند. کودکی که به موقع این موضوع را بیاموزد در آینده می تواند ارتباطات بهتری با دیگران برقرار کندو کمتر در ارتباط هایش آسیب ببیند.
اراده
به کودکتان کمک کنید اراده ای قوی داشته باشد: جیک 5 ساله یک نقاشی برای مادرش آورد و زمانی که مادر نقاشی را دید با هیجان گفت: وای چقدر زیبا کشیدی، چه رنگ های قشنگی در نقاشی ات استفاده کردی، آفرین، عالی است. جیک به اتاقش دوید و خیلی سریع یک نقاشی دیگر کشید تا بار دیگر مادر او را تشویق کند، بعد یک نقاشی دیگر و نقاشی های بعدی و هر بار مادر او را بسیار تشویق می کرد در حالی که به جز نقاشی اول باقی نقاشی ها خیلی زیبا نبودند و همه سریع و بی دقت کشیده شده بودند. در این مواقع تشویق شما کاملا بی مورد است، کودکتان را بجا و به موقع تشویق کنید.
زمانی که نتوانسته کاری را به درستی انجام دهد تشویق نابجای شما نه تنها موجب پیشرفت او نمی شود بلکه این تصور را در او ایجاد می کند که من هر کاری کنم درست است و والدینم مرا تشویق می کنند پس دیگر چه دلیلی دارد که بیهوده تلاش کنم؟! بهترین پاسخی که مادر جیک می توانست به او بدهد این است: پسرم نقاشی اولت را با دقت تر و قشنگ تر از بقیه کشیدی، تمام تلاشت را برای خوب کشیدن این نقاشی ها کرده ای؟! این موضوع را باید به کودکتان در سنین پایین بیاموزید و از تشویق کردن های بی جا در مواقعی که می دانید او برای انجام کاری خوب تلاش نکرده بپرهیزید و واکنشی صادقانه داشته باشید.
آرام، مهربان و با روی خوش واقعیت را به فرزندتان بیاموزید تا واقع گرایی را بیاموزد و با پذیرفتن انتقاد آشنا شود به علاوه بیاموزد که اگر پاداش خوب و تشویق می خواهد باید برای آن تلاش کند. زمانی که کودکتان در کاری خلاقیت به خرج می دهد یا زمانی که کار دشواری را به خوبی انجام می دهد او را تشویق کنید.
مثلا اگر فرزندتان خجالتی است او را تشویق کنید با دیگر بچه ها بازی کند حتی اگر این کار او را معذب می کند و زمانی که توانست وارد جمع شود او را تشویق کنید. اگر کودکتان خیلی زود از کوره در می رود به او بیاموزید خودش را کنترل کند (مثلا به او بیاموزید تا 10 بشمارد یا چند نفس عمیق بکشد تا آرام شودو پرخاشگری نکند) سپس زمانی که توانست بر خشم خودش غلبه کندن او را تشویق کنید و به او بگویید: می دانم خیلی برایت سخت بود اما تو خیلی خوب از پس آن برآمدی.
دیگران
به کودکتان بیاموزید به احساسات دیگران اهمیت بدهد: سارا از دست دو دختر سه و چهار ساله اش کملا خسته شده بود چون هر بار که برای خرید به فروشگاه می رفتند این دو کودک دایم با یکدیگر دعوا می کردند. سرانجام یک روز سارا به دخترانش گفت: بچه ها بیایید راهی پیدا کنیم که از این به بعد خرید بهتری داشته باشیم و زمانی که به فروشگاه می رویم خرید به همه ما خوش بگذرد و دیگر نه شما و نه من ناراحت نشویم. دختر چهارساله پیشنهاد داد که از این به بعد از خانه برای خودش خوراکی بیاورد تا مدام با دیدن خوراکی ها بهانه گیری نکند ودختر سه ساله گفت از این به بعد زمانی که برای خرید می رویم با خودم یک عروسک می آورم یا آهسته با خودم شعر و آواز می خوانم تا حوصله ام سر نرود و بهانه گیری نکنم. دخترها قولی را که داده بودند به خاطر سپردند و به آن عمل کردند، به این ترتیب دفعه بعد که برای خرید رفتند به هر سه نفر آنها خوش گذشت و کسی ناراحت نشد. زمانی که از فروشگاه بیرون آمدند دخترها از مادرشان پرسیدند: مامان امروز خوب بود یا باز هم از دست ما ناراحت شدی؟ و مادر به آنها اطمینان داد که اصلا از دست آنها عصبانی نشده و خیلی هم خوشحال و راضی است.
واگذار کردن چنین مشکلاتی به کودکان حس نوع دوستی و کمک و رعایت حال دیگران را در آنها بیدار می کند به علاوه می آموزند که رفتارهای آنها در ایجاد احساس خوب یا بد در دیگران موثر است، به همین دلیل باید برای دیگران ارزش قائل شوند و مراعات حال آنها را بکنند در طول زمان هنگامی که کودک خردسالی متوجه می شود رفتار او می تواند لبخندی بر لبان دیگری بنشاند یا احساس خوبی در او پدید آورد می آموزد که باید با دیگران خوش رفتار باشد و زمانی که رفتار خوبی داشته باشد دیگران هم با او رفتار بهتری خواهند داشت.
عشق
به کودکتان بیاموزید با دیگران مهربان باشند: اگرچه در طول روز خیلی خسته می شوید و حجم کاریتان بسیار زیاد است اما به یاد داشته باشید که شنیدن جمله دوستت دارم در پایان روز حداقل نیاز کودک است و شما مسوول برآوردن آن هستید. اجازه دهید کودکتان ابراز عشق کردن را از شما بیاموزد و ببیند که شما به کسانی که دوستشان دارید محبت می کنید. حتما در حضور کودکان به همسرتان محبت کنید این کار نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه احساس امنیت و آرامش عمیقی در او ایجاد می کند. به کودکتان بگویید چقدر پدر بزرگ و مادر بزرگ، خاله و دایی و عمو و عمه هایش را دوست داریدو برایشان ارزش قایلید.
هرگز اجازه ندهید روزی به پایان برسد و شما در آن روز به کودکتان ابراز عشق نکرده باشید. از راه های مختلف عشق و علاقه تان را به کودک نشان دهید. روی غذایش شکل قلب بگذارید، روی آینه اتاق یا دفتر نقاشی اش عکس قلب بگذارید، بدون هیچ دلیلی او را در آغوش بگیرید، عشق و محبت بیشتری از او دریافت خواهید کرد.