نوع و ميزان ترس کودک بستگي به چندين عامل دارد : سن ، تجارب گذشته ، ميزان رشدذهني ، ارزش هاي اجتماعي – فرهنگي خانواده و ميزان و درجه ي امنيت وي.
دختران ، بيشتر ازپسران و کودکان باهوش نيز - به لحاظ درک زودتر منابع خطر وخطرهاي خيالي که در ذهن خود مي پرورانند - بيشتر از ساير کودکان مي ترسند.
برخي مواقع وجود ترس ، براي حفظ حيات کودک لازم است . ترس ، سبب مي شود تا کودکبه تنهايي از خيابان عبور نکند و يا دقت نموده و شيوه ي درست رد شدن از خيابان راياد بگيرد . با وجود اين ، گاه ترس هاي کودکان منجر به بروز رفتارهايي مانند چسبيدنبه والدين ، گريه ، فرار يا لرزش مي شود که نه تنها فايده اي ندارد ، بلکه مضر نيزمي باشد .
کمک به کودکان براي غلبه بر ترس ، نه تنها سبب کاهش ترس آنان مي شود ؛ بلکه بهبهبود رابطه شان با والدين کمک مي کند وسبب مي شود تا به والدين ، به عنوان منبعارزشمندي براي حمايت از خويشتن بنگرند. مهم ترين کار، درک "علت ترس" کودکان است .
براي کمک به کودک در جهت غلبه بر ترس ، ميتوان اقدامات زير را انجام داد:
پرهيز از بزرگ نمايي يا کوچک نمايي
نبايد به کودک گفت که :"ترسيدن کار اشتباهياست ". اين امر سبب مي شود که وي تصور کند که خطا از اوست . مثل گفتن : « نترس» ، « بچه نشو» ، « دختر يا پسربزرگ که نمي ترسد» . در چنين مواردي نه تنها وي از تاريکيمي ترسد ؛ بلکه از اين که اين امر رابا کسي در ميان گذارد هم مي ترسد .
مهم ترين موضوع در اين هنگام اين است کهبفهمد کسي هست که مي تواند به وي اعتماد کند .
بدون تقويت و دامن زدن بهترس کودک ، بايد با او همدلي کرد. نمي توان ترس را ناديده گرفت ،اما نبايد آن رابزرگ نيز کرد. نبايد کاري کرد که کودک براي جلب توجه ، خود را به ترسيدن بزند
هنگام پاسخ گويي به کودک بايد به وي دو پيام داد: اول اين که ترسيدن ايراديندارد و ديگر اين که خوب است که آن را با والدين خود درميان بگذارد.
هرگز نبايد از ترس، براي اعمال نظم بر کودک بهره جست و به بيان جملاتي مانند« اگر از رختخواب بيرون بيايي ، لولومي خوردت» پرداخت.
ايفاي نقش به عنوان سر مشق شجاعت
پيوند نزديک با کودک، به مقدار زيادي از ترس او کم مي کند. کودکان به والدين خودبه مانند « چراغ راهنما» مي نگرند و بر اين فرض هستند که اشخاص يا چيزهايي که برايوالدين بي خطرند ، براي آنان نيز بي خطر خواهند بود.
بسياري از کودکان از اين جهت از حشراتي مثل سوسک مي ترسندکه مي بينند والدينشانآن ها را از خود مي رانند. آرام بودن والدين ، آرامش را به کودک مي آموزد. برخي ازکودکان از پزشک مي ترسند. براي از بردن ترس آنان، مي توان قبل از ملاقات با پزشک،کودک را از پيش با ابزارهاي اسباب بازي پزشکي آشنا نموده و به ايفاي نقش پرداخت تاکودک متوجه شود که در مواجهه با پزشک چه انتظاري بايد داشته باشد. خود کودک نيز ميتواند نقش پزشک را در مقابل يک اسباب بازي ايفا کند.
از بين بردن ترس هايهنگام ترس
زمان خواب ،موقع ترس کودکان است . ترس از تاريکي و ترساز جدايي از والدين ، ترس مضاعفي است که مانع خواب بسياري از کودکان مي شود. ميتوان چراغ خواب را روشن کرد . براي کودک قبل از خواب لالايي خواند. مي توان داستانيکوتاه تعريف کرد ، يا سرود و آهنگي ملايم پخش کرد . مي شود در يک اتاق نيمه تاريک ،بازي چشم بستن و به دنبال چيزي گشتن را بازي کرد. و سپس به تدريج اتاق را روشن ترنمود تا اطمينان کودک به اين که چيزي ترسناک در اتاق قرار ندارد جلب شود . قايمباشک بازي در هواي گرگ و ميش و بازي هايي که از نظر زماني به تاريکي کشيده شوند نيزمناسب اند . قرار دادن يک چراغ قوه در کنار رختخواب کودک در مواقع لزوم بتواند آنرا روشن کند و اطمينان از اين که هر وقت بخواهد مي تواند تاريکي را به روشني تغييردهد کمک کننده است.
همدلي با کودک
کودکي که ميگويد«يک لولو دراتاق من است »، يا واقعا مي ترسد ، يا مي خواهد زمان خواب خود را بهعقب بيندازد . والدين همدل، از کودک مي خواهند تا « لولو» را توصيف کند و بگويدکهواقعا کجاست . والدين مي توانند در اطراف اتاق و دست در دست کودک قدم بزنند و اجازهدهند تا کودک ترس خود را با آنان تقسيم کند.
زمان خواب ،موقع ترس کودکاناست . ترس از تاريکي و ترس از جدايي از والدين ، ترس مضاعفي است که مانع خواببسياري از کودکان مي شود.
نمي توان درمورد نبودن « لولو» توضيحي داد چون ترس کودکانه ترسي غير منطقياست و توضيح فايده اي ندارد . بنابراين ، بهتر است به کودک گفته شود « پدر و مادردرخانه اند و اجازه نمي دهند که لولودر اينجا باشد و آن را بيرون مي کنند». توضيحدادن زماني مفيد است که کودک بزرگ تر شود و تمايز بين واقعيت وخيال را درک کند. آنگاه است که مي توان به وي توضيح داد که اين گونه موجودات را تنها در فيلم ها و يانقاشي ها مي توان ديد و موجوداتي واقعي نيستند. ممکن است کودک را ترغيب نمود تاسوار بر يک قطار خيالي بشود وبه شهري ديگر سفر کند. چنين تصوري ، ضمن اين کهجايگزين مناسبي براي تخيلات اوست به وي کمک مي کند تا بفهمد که « لولوي سياه» نيزموجودي خيالي است.
دوري کردن از شخصيت هايترسناک
لازم نيست تاوالدين يا مربيان ابتدا کودک را بترسانند و سپس بخواهند تا او را از شر اين موجوداتترساننده رها کنند. داستان هاي داراي شخصيت هاي ترسناک در کتاب ها و يا فيلم هايتلويزيوني ، مزاحم رشد عاطفي کودکان اند ؛ البته مي توان چگونگي ساخت کارتون ها يافيلم ها را براي کودکان توضيح داد .
والدين نيز بايد مراقب باشند که ترس خود را به کودکان منتقل نکنند . به عنوانمثال، هرگاه هنگام بالا کشيدن کودک از ميز ، فرياد زده و با وحشت بگويند« مي افتي !» يا «اين کار خطرناکه!» به احتمال زياد خواهد افتاد . ترس ، مي تواند ميزانخطرموقعيت هاي خطرناک را افزايش دهد و بنابراين بهتر است در چنين موارد به آرامي بهسوي کودک رفت و وي را کمک کرد.