نقشهاي مديران مدارس مديران مدارس نقشهاي متعددي را به عهده دارند. اما مطالعات نشان ميدهد که شش نقش اصلي مدير بيش از نقشهاي ديگر او مورد توجه قرار گرفته است. اگر چه مدير تمامي نقشها را به طور همزمان اجرا نميکند، اما بايد تلاش كند که آمادگي و مهارت کافي را در مورد هر يک از نقشهاي اصلي خود بدست آورد، تا اگر شرايط و موقعيت لازم فراهم شد بتواند کار خود را به نحو مطلوب و اثر بخش انجام دهد. نقشهاي اصلي مدير عبارتند از: 1- اداره کننده به نظر بيشتر مردم مهمترين نقش مدير مدرسه، همان نقش مدير بودن است. اين نقش در دو قرن اخير با وجود مطرح شدن ديگر نقشهاي مديريتي همچنان پا برجا مانده است. در اجراي اين نقش مدير مدرسه بايد منابع مالي، مادي و انساني را در جهت دستيابي مؤثر مدرسه به اهدافش، تأمين، سازماندهي و هماهنگي كند. در واقع مدير بايد با ارائه راهکارها و پيشنهادهايي کارايي مدرسه را افزايش دهد. اگرچه در اين نقش مهمترين کار مدير آن است که وظايف و مسئوليتهايش را به خوبي انجام دهد، اما اين نقش زماني ميتواند بازده و کارايي لازم را داشته باشد که در کنار ايفاي ديگر نقشهاي مديريتي صورت پذيرد. 2- سرپرست تدريس: نقش مدير مدرسه به عنوان سرپرست تدريس سابقه طولاني دارد. اگرچه از ابتدا، بيشتر نقش اداره کننده را داشته است، ولي شايد بتوان گفت که نقش سرپرست تدريس عامل اصلي موجوديت شغل مدير است. اما به دليل تعاريف و برداشتهاي مختلف از اين نقش، مديري که ميخواهد نقش سرپرست تدريس را ايفا کند، با مشکلات و ابهاماتي مواجه ميشود. مثلاً برخي اعتقاد دارند که هر فعاليتي که مدير درجهت بهبود تدريس انجام ميدهد، فعاليت مديريتي است. اما برخي ديگر معتقدند که مديران بايد در فعاليتهاي ديگري مانند بازديد ازکلاسهاي درس شرکت کنند، اما معلمان ممکن است مديران را داراي تخصص کافي ندانند و از اين رو توصيههاي آنها را مفيد و مؤثر تلقي نکنند. با وجود تمامي اين تضادها و اختلاف نظرات، مديران بايد در ايفاي اين نقش تمامي سعي خود را به کار گيرند. زيرا کيفيت و چگونگي تدريس بطور مستقيم بر اهداف مدرسه که همان پيشرفت يادگيري در دانشآموزان است، اثر ميگذارد. 3- ناظم: در تحقيقات انجام شده، نقش انضباطي مدير مدرسه بسيار با اهميت و قابل توجه است. در تحقيقي، والدين و معلمان برقراري نظم و انضباط را يکي از نقشها و يا حتي مهمترين نقش مدير مدرسه ذکر کردهاند. دانشآموزان نيز مدير مدرسه را بعنوان يک انضباط دهنده ميدانند، اگرچه ممکن است ديدگاهي منفي در مورد نقش مدير داشته باشند. از طرف ديگر به نظر ميرسد چون از ديرباز واژه ناظم، برداشتهاي منفي را به همراه داشته است و فعاليتهاي مربوط به اين نقش معمولاً خسته کننده و ناخوشايند است، مديران مدرسه تمايل چنداني به ايفاي اين نقش ندارند و آن را به معاونان خود واگذار ميکنند. اگرچه در شرايط فعلي، مفاهيم انضباطي بيشتر بر روشهاي مثبت بهبود رفتار دانشآموزان تاکيد دارد، ولي با اين حال ارتباط با مسايل تربيتي و رفتاري دانشآموزان، مسئوليتي مشکل و سنگين است و به همين علت مديران نسبت به اين امر، واکنش منفي نشان ميدهند. اما از آنجا که مسايل انضباطي در مدارس همچنان يک مشکل اساسي باقي خواهد ماند، لازم است که مدير يا معاونان او عليرغم ميل باطني به ايفاي نقش انضباطي خود ادامه دهند. 4- تسهيل کننده روابط انساني: مدير براي نيل به اهداف مدرسه بايد در جهت برآوردن نيازهاي شخصي پرسنل خود و ايجاد روابط همکاري و هماهنگ ميان آنها تلاش کند. اصولاً يکي از مهمترين نقشهاي مدير، ايجاد روابط انساني خوب با کارکنان مدرسه است و خصوصاً در دو زمينه يعني بالا بردن روحيه معلمان و ايجاد جو انسانگرايانه در مدرسه بسيار حائز اهميت است. در حقيقت ايجاد روابط انساني در محيط مدرسه يکي از عوامل اصلي در تحقق اهداف آن است. 5- عامل تغيير: برنامههاي آموزشي مدارس بايد به پيروي از تغييرات و تحولات جامعه و در جهت برطرف کردن نيازهاي دانشآموزان تغيير کنند. به همين دليل مدير با اجراي اين نقش ميتواند يکي از عوامل مؤثر در ايجاد تحول و دگرگوني در برنامههاي آموزشي مدارس باشد. اين نقش مدير بسيار پيچيده بوده و جنبههاي مختلفي را در برميگيرد. اما خصوصيات اصلي اين نقش شامل مراحل زير است: الف) تشخيص نياز براي تغيير. ب) توسعه يا انتخاب يک نوآوري. پ) در ميان گذاشتن تغيير پيشنهادي به گروه مورد نظر. ت) پيش بيني مشکلات و مقاومت اعضاء در مقابله با تغيير پيشنهادي. ج) توسعه و اجراي يک برنامه که نوآوري را ايجاد و بر موانع و مخالفتها غلبه کند. د) ارزشيابي نوآوري به اجرا درآمده و ايجاد اصلاحات مورد نياز در آن. البته اثر بخشي مدير بعنوان عامل تغييرات، بستگي به بصيرت او در مورد نياز به تغييرات در مدرسه و توانايي و تعهد ضروري براي اجراي موفقيتآميز اين تغييرات دارد. اما مهمترين مسئله در تحقق نقش مدير به عنوان عامل تغييرات آن است که سيستم آموزشي حاکم بر جامعه بايد شرايط مطلوب و امکانات مورد نياز دگرگوني و تغيير در مدارس را تشويق و حمايت کند. در غير اين صورت مديري که داراي اختيار رسمي و منابع کافي در جهت تغيير در مدرسهاش نيست، بطور قطع نخواهد توانست تغييرات مورد نياز را در مدرسه ايجاد كند. 6- وساطتکننده در درگيريها: يکي ديگر از نقشهاي مدير مدرسه، وساطت ميان طرفهاي درگير است. مدير بايد تلاش کند تا از تمامي حقايق در مورد شرايط و برداشتهاي طرفين نسبت به يکديگر و از موضوع مورد اختلاف آنان آگاهي و اطلاعات کاملي را بدست آورد. معمولاً هدف اصلي مدير در اين ميانجيگري آن است که طرفين درگير هر کدام بخشي از دلايل طرف مقابل را قبول کند. همچنين مدير بايد به دلايل و گفتههاي هر دو طرف دعوا گوش دهد و به روشهاي مناسب، اين احساس را در آنها بوجود آورد، که هيچ کدام کاملاً درست نميگويند و در نهايت با رابطهاي که ميان آنها ايجاد ميکند، درگيري را به سرانجام رساند. در هر صورت با توجه به ابهاماتي که در نقش مدير، تخصيص وظايف و غيره وجود دارد، نقش وساطت کنندة مدير در حل درگيريها کاملاً ضروري است. انتظارت دانشآموزان از نقش مدير مدرسه 1- سازماندهي گروههاي مشورتي با حضور نمايندگاني از تمامي گروههاي ذينفع در مدرسه. 2- تشويق و استفاده از توصيههاي افراد يا گروههاي مشورتي در جهت حل مسائل مدرسه. 3- اقدامات سريع در جهت متوقف کردن رفتار نامناسب افراد و گروهها. 4- توبيخ افراد يا گروهها بدون اعمال زور و تهديد. 5- توضيح خط مشيها، عملکردها، روندها و قوانين و مقررات به دانشآموزان. - اجتناب از سانسورکردن نوشتهها، كتابها و بحثهاي دانشآموزان. 7- کمک مستقيم به يادگيري دانشآموزان. 8- استفاده از اختيارات به نفع دانشآموزان. 9- تشويق و برانگيختن دانشآموزان براي حداکثر تلاش. 10- محافظت از سلامت و رفاه دانشآموزان. انتظارات معلمان از نقش مدير مدرسه 1- مدير مدرسه بايد معلمان خود را در موضوعات و مسايل انضباطي دانشآموزان حمايت کند. 2- مدير مدرسه بايد معلمان را همکاران حرفهاي خود بداند. 3- معلمان از مدير مدرسه انتظار دارند که آنها را درک کند و براي صلاحيت کار آنها احترام قايل شود. 4- معلمان از مدير مدرسه انتظار دارند، که رفتارهاي منصفانه و روشني براي آنها تعيين کند. 5- معلمان از مدير مدرسه انتظار دارند تا به طور مداوم با آنها در ارتباط باشد و از اعمال محدوديت در ايدههاي نو و آزاديشان پرهيز کند. 6- مدير مدرسه بايد فرصت مشارکت معلمان، در تصميم گيريهاي مدرسه را فراهم آورد. 7- معلمان از مدير مدرسه انتظار دارند که فرصت تصميمگيريهاي فعال در توسعه مواد درسي و کنترل دانشآموزان را فراهم كند. 8- معلمان تأکيد ميکنند که اگر قرار است عضو کميتهاي باشند، کميته مزبور بايد قدرت تصميمگيري داشته باشد. 9- مدير بايد در مقابل والدين از معلمان حمايت کند، حتي اگر حق به جانب معلمان نباشد. اگر مدير ميخواهد از معلمي انتقاد کند، بايد اين انتقاد را به طور خصوصي با او مطرح كند. 10- مدير بايد در مقابل دانشآموزان از معلمان حمايت کند. اگر مدير معتقد است که حق بهجانب دانشآموزان است، اين مطلب را بايد به طور خصوصي با معلم در ميان بگذارد و هرگز نبايد معلم را در مقابل دانشآموزان مورد انتقاد قرار دهد. انتظارت والدين از نقش مدير مدرسه 1- روابط با گروههاي والدين محله را توسعه دهد. 2- انجمن والدين را سازماندهي ميکند. 3- با انجمن والدين همکاري كند. 4- اهداف، برنامهها و عملکرد مدرسه را براي مردم توضيح دهد. 5- والدين را به طور انفرادي بشناسد. 6ـ به شکايت والدين رسيدگي کند. 7ـ با والدين روابط دوستانه ايجاد كند. 8ـ پيشرفت تحصيلي دانشآموزان را به والدين گزارش دهد. 9ـ بـــا برقراري نظم و انضباط در مـــدرسه، از دانشآموزان مواظبت کند. 10ـ به دانشآموزان توجه و علاقه شخصي داشته باشند. ارزشيابي از عملکرد مديران مدارس اهميت مديريت در سازمانهاي تربيتي به مراتب بيشتر از مديريت در سازمانهاي توليدي، اقتصادي و غيره است. زيرا کمترين بيتوجهي و بيدقتي در انتخاب مديران تربيتي، موجب رکود شديد در پيشرفتهاي اجتماعي است. اشتباهها و ضايعات در مراکز توليدي، اقتصادي و غيره را با ارائه طرحهاي ويژه و مجزا يا با تجديد نظر اساسي ميتوان به نحوي جبران کرد. اما هر گونه اشتباه و نقصان در تعليم و تربيت، ضايعهاي بزرگ است که آثار و نتايج آن در جامعه و حتي روي يک نسل باقي خواهد ماند و زدودن آثارش از جامعه و افکار و انديشههاي مردم به آساني ميسر نخواهد بود. بنابراين براي اطمينان از مفيد و مؤثر بودن فعاليتهاي آموزشي و تربيتي مديران، لازم است که بازده و نتايج کارشان توسط مسئولان امر مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد. و براساس آن تصميمات مناسب و مقتضي گرفته شود. مديريت مدارس زير مجموعهاي از مديريت در سازمانهاي آموزشي و تربيتي است. مديران مدارس نيز با انجام فعاليتهاي آموزشي و تربيتي، سهم عمدهاي در پيشرفتهاي اجتماعي دارند. از اينرو بايد افرادي در مدارس به عنوان مدير و مسئول به کار گمارده شوند که تحصيلات، تخصص و مهارت بالايي داشته باشند، احساس تعهد و مسئوليت کنند و از بينش و توانايي کافي در اداره مدرسه و تربيت صحيح دانشآموزان برخوردار باشند. در اين صورت است که کودکان و نوجوانان در مدارس به خوبي تربيت و استعداد و تواناييهايشان شکوفا ميشود و بدين تربيت افرادي متعهد، دلسوز، مفيد و مؤثر وارد جامعه ميشوند که به همنوعان خود خدمت صادقانه خواهندکرد. برعکس اگر افراد نالايقي مديريت مدارس را به عهده بگيرند، در اداره امور مدرسه و تربيت دانش آموزان اصلاً موفق نخواهد بود و با ندانمکاريها و اتخاذ شيوههاي تربيتي نادرست، مشکلات و ناراحتيهاي زيادي را براي دانشآموزان ايجاد خواهند کرد که حتي ممکن است مسير زندگي آنها را به سوي انحراف و بزهکاري بکشاند. کودکان و نوجواناني که تحت تربيت چنين مديراني قرار بگيرند، به گونهاي پرورش مييابند که نه فقط قادر به حل مشکلي از مشکلات جامعه نيستند، بلکه سربار و مزاحم آن نيز خواهند بود. بنابراين کار و فعاليتهاي مديران مدارس بايد بطور مرتب مورد بازبيني و بررسي قرار گيرد، تا با انتخاب مديران لايق، متعهد و کاردان بتوان زمينه تعليم و تربيت مطلوب و شايسته دانشآموزان را فراهم آورد. براي ارزشيابي از فعاليتهاي تربيتي و آموزش مديران مدارس، ملاكها و معيارهايي در نظر گرفته شده است که برخي از آنها عبارتند از: 1ـ مدير از امکانات مدرسه و کلاس درس در دورههاي زماني معين و پيش بيني شده چگونه استفاده ميکند؟ 2ـ براي پيشرفت تحصيلي شاگردان ضعيف از چه طرح و برنامههايي استفاده ميکند و ميزان کارايي اين برنامهها چقدراست؟ 3ـ چه فعاليتهايي براي رشد و پرورش تواناييها و استعدادهاي دانشآموزان و برانگيختن لياقتها و خلاقيتهاي آنان انجام ميدهد؟ 4ـ اوقات فراغت دانشآموزان را چگونه پر ميکند و در ساعات فوق برنامه چه فعاليتهايي را براي افزايش کارايي و مهارت آنها ترتيب ميدهد؟ 5ـ براي ايجاد محيط مطلوب و جذاب آموزشي در مدرسه و روابط صميمانه ميان همکاران و دانشآموزان، چه تلاشها و فعاليتهايي را انجام ميدهد؟ 6ـ آيا براي ايمني ساختمان مدرسه و تأسيسات آن و فراهم کردن امکانات لازم براي معلمان و دانشآموزان، اقدامات مناسب را بعمل ميآورد؟ 7ـ کارايي و بازدهي فعاليتهاي مدير در رسيدن به اهداف آموزش و پرورش چقدر است؟ 8ـ ارتباط مدير با اولياء دانشآموزان و نمايندگان سازمانهاي وابسته که به نوعي با تعليم و تربيت ارتباط دارند و يا به مدارس کمک ميکنند، چگونه است و اين ارتباط در بالا بردن کيفيت آموزشي، تأمين امکانات، تهيه وسايل و ملزومات و غيره چقدر مؤثر است؟ 9ـ در برابر مسايل و مشکلات ناشي از کار چگونه چاره انديشي ميکند؟ 10ـ آيا دستورات و مصوبات را پيگيري ميكند و براي انجام آنها طرحهاي زمان بندي شده تهيه ميکند؟ البته اين نکته قابل ذکر است که براي ارزشيابي کار مديران، نميتوان از معيارها و ملاكهاي فوق بصورت کليشهاي و در هر زمان و مکاني استفاده كرد. زيرا در هر ارزشيابي بايد به شرايط زماني، مقتضيات جامعه و محيط وابسته به مدرسه توجه کرد. خصوصيات اجتماعي و ويژگيهاي فرهنگي که مديران مدارس را به کار ميگمارد، ممکن است ملاک و معيارهاي ديگري نيز مطرح كند. در ضمن بهتر است که در ارزشيابي کار مديران مدارس از ملاک و معيارهاي درجهبندي شده استفاده شود. اين معيارها بر حسب درجات از عالي به پايين تقسيم ميشوند و از شدت و ضعف امور و فعاليتهاي مورد ارزشيابي آگاهي داشته و اطلاعات نسبتاً کاملتري ارائه ميدهند. منابع 1ـ شيرازي، علي (1373): مديريت آموزشي، جهاد دانشگاهي: مشهد. 2ـ عسکريان، مصطفي (1366): سازمان و مديريت آموزش و پرورش، چاپ سوم، اميرکبير: تهران. 3ـ جاسبي، عبدالله (1368): اصول و مباني مديريت، دانشگاه آزاد: تهران. 4ـ شريعتمداري، علي (1367): جامعه و تعليم و تربيت، چاپ هفتم، اميرکبير: تهران.