کمرويي يک پديده پيچيده رواني- اجتماعي است. کمرويي يک صفت يا ويژگي ارثي يا ژنتيک نيست بلکه اساسا در نتيجه روابط نادرست بين فرد و سازشنايافتگيهاي اجتماعي در مراحل اوليه رشد، در خانه و مدرسه پديدار ميشود.
با اينکه برخي از روانشناسان نظير کتل بر اين عقيدهاند که بعضي افراد با زمينه يا سندرم کمرويي، متولد ميشوند اما بايد توجه داشت که بحث درباره سندرم کمرويي و استعداد بيشتر بعضي از کودکان در ابتلا به آن، به معناي ارثيبودن کمرويي مثل رنگ چشم و پوست نيست. بديهي است کودکان کمرو عموما متعلق به والديني هستند که خودشان کمرويي دارند، ولي اين بدان معني نيست که اين قبيل کودکان کمرويي را از طريق ژنهاي ناقل از والدين خود به ارث بردهاند، بلکه اساساً بدين معناست که کمرويي را از آنها ياد گرفتهاند.
کمرويي پديدهاي است که همه افراد در دورهاي از زندگي خود، آن را تجربه ميکنند و در اغلب موارد، پديدهاي گذرا و بهنجار است. با مطالعات و بررسيهاي دقيق به اين واقعيت پي ميبريم که عارضه کمرويي معلول شرايط محيطي است و از خارج به انسان تحميل ميشود. تحقيقات نشان ميدهند که حدود 50درصد از مردم خود را کمرو ميدانند. کمرويي در کودکان، بهعنوان بخشي بهنجار از رشد تلقي ميشود؛ بهخصوص در مورد کودکان 6-5 ماهه و 2ساله. کمرويي را هنگامي در يک کودک نابهنجار تلقي ميکنيم که در سن 3 سالگي قادر به برقراري ارتباط اجتماعي نباشد. اما کمرويي چيست و چه عواملي آن را ايجاد ميکند؟
کمرويي چيست؟
کمرويي يک توجه غيرعادي همراه با ترس به خويشتن است که در يک موقعيت اجتماعي ظاهر ميشود و در نتيجه آن، فرد دچار نوعي اختلال در رفتار و عضلات بدني شده و شرايط عاطفي و شناختياش متأثر ميشود؛يعني زمينه بروز رفتارهاي خام و ناسنجيده و عکسالعملهاي نامناسب در وي فراهم ميشود.
علل و عوامل بروز کمرويي در کودکان
از نظر روانشناسان و متخصصان بهداشت رواني، کمرويي و انزواطلبي يکي از مشکلات جدي کودکان است. کمرويي شديد مشکل عادي و در عين حال ويژگي پردردسري است. به عقيده کارشناسان، اکثر کودکان کمرو، ذاتا خجالتي به دنيا ميآيند. بهنظر ميرسد آسيبپذيري آنها در برابر افراد و موقعيتهاي جديد ارثي است و علائم آن در ظاهرشان کاملا نمايان است. برخي از علل کمرويي کودکان ممکن است ناشي از يک علت و يا آميزهاي از چند علت زير باشد:
وراثت: بعضي از تحقيقات نشان دادهاند که کمرويي زمينه ارثي دارد، اما مشخص نيست که زمينه آن ژنتيک است يا اکتسابي.
چگونگي رفتار والدين با کودک: نگراني بيش از حد مادر و مراقبت دائم او از فرزند موجب ميشود که کودک از بازي با دوستان و کودکان ديگر محروم شود. همچنين سختگيري بيش از حد نسبت به کودک و تنبيه و توبيخ او به دلايل بيهوده، بهخصوص در مقابل دوستان و همسالان او، موجب ايجاد عدم اعتماد به نفس در کودک ميشود و در نتيجه کودک ترجيح ميدهد در مقابل ديگران حاضر نشود.
توجه بيش از اندازه: والديني که مرتب درباره گفتهها و نظرات ديگران راجع به کودک صحبت ميکنند، ممکن است ترس از ابراز وجود را در دل فرزندشان بهوجود آورند. اين کودکان تصور ميکنند که مدام زير ذرهبين هستند و هر حرفي بزنند و هر کاري که انجام بدهند، موشکافانه تجزيه و تحليل خواهد شد. به همين دليل ترجيح ميدهند، هيچ صحبتي نکنند.
فقدان تعاملات اجتماعي: کودکاني که از جمع و اجتماع دور نگه داشته شدهاند، ممکن است از بودن بين سايرين احساس ناراحتي و فشار کنند. آنها فاقد مهارتهاي اجتماعي مطلوب هستند و چون نميدانند در جمع چه بايد بکنند، لذا ترجيح ميدهند در گوشهاي تنها و ساکت بنشينند.
کمرويي ذاتي: بعضي از کودکان از هنگام تولد کمرو هستند و بعضي از آنها تا بزرگسالي با آن دستوپنجه نرم ميکنند.
علائم کمرويي در کودکان
کودک خجالتي ممکن است از جمع سايرين دوري گزيند و تمايلي براي يادگيري مهارتهاي اجتماعي نشان ندهد، دوستان کمي داشته باشد، از شرکت در محافلي که تعاملات اجتماعي زيادي به همراه دارد (مثل اجراي نمايشنامه، خواندن سرود، نواختن موسيقي و...) امتناع کند، از تمام استعدادها و تواناييهايش از ترس اينکه مورد قضاوت و داوري قرار گيرد، استفاده نکند، احساس اضطراب شديد داشته باشد وعلائم جسماني خاصي مثل لکنت زبان، بريدهبريده حرف زدن و... از خود نشان دهد.
اين کودکان به آينده بدبين هستند و چون آينده خود را چندان پربار نميبينند، اهميتي نميدهند که بعدا چه اتفاقي برايشان بيفتد و به همين دليل به راحتي به ديگران اجازه ميدهند در هر زمينهاي براي آنها تصميم بگيرند. از ديگر ويژگيهاي افراد کمرو ميتوان به موارد زير اشاره کرد: بيشتر عبوس بودن و کمتر لبخندزدن، دستپاچه شدن، گوش خود را کشيدن، با انگشتان خود بازي کردن، با لباس خود ور رفتن، از اين پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و زير چشمي به غريبهها نگاه کردن، غرق در افکار خود شدن، علاقه به بازي با کودکان آشنا و کوچکتر از خود، عدم برخورداري از يک رابطه دوستانه با آشنايان، گرفته و نگران بودن، بيزاري از دعوت کردن و دعوت شدن، بيزاري شديد از نگاههاي نقادانه ديگران، بيجرات و بيشهامت بودن در عين توانايي و قدرت و... .
چگونه به کودکان کمرو کمک کنيم؟
درک و پذيرش کامل کودک: حساس بودن نسبت به علايق و احساسات کودکان موجب نزديکي بيشتر والدين به فرزندشان ميشود. والدين با اين کار نه تنها به کودک نشان ميدهند که برايش ارزش و احترام قائلند، بلکه اعتماد به نفس او را نيز تقويت ميکنند.
از بين بردن بدبيني کودک: کمرو بودن معمولا از الگوها و تفکرات منفي که باعث بدبيني ميشود نشأت ميگيرد (مانند بچهها من را دوست ندارند)؛ با تقويت و جايگزين کردن افکار مثبت، به فرزندتان در از بين بردن بدبيني و تفکرهاي منفي ذهن او کمک کنيد.
پرورش عزت نفس: کودکان خجول و کمرو به احتمال زياد خودپندارهاي منفي از خود در ذهن دارند و احساس ميکنند که مورد پذيرش هيچ کس نيستند. به همين دليل بهتر است روشهاي دوستيابي کودک را تقويت و او را تشويق کنيد تا خود براي دوستي پيشقدم شود. سعي کنيد هرگاه که کودک کار مثبت و ارزندهاي انجام ميدهد، او را تشويق کنيد. پژوهشها نشان ميدهند کودکاني که احساس خوبي نسبت به خود دارند، کمتر دچار شرمساري و خجالت ميشوند.
شنيدن حرفهاي کودک: کودک را تشويق کنيد تا در مورد آنچه او از آن واهمه دارد صحبت کند و سعي کنيد بدون اينکه نگرانياش را فراموش کند روي تجربياتش تأکيد کنيد. به او بگوييد بعضي اوقات من هم اين احساس را دارم.
رشد مهارتهاي اجتماعي: رفتار اجتماعي کودکان کمرو را تقويت کنيد و عبارات مربوط به مهارتهاي اجتماعي را به کودکان بياموزيد (آيا منم ميتوانم بازي کنم؟) .
نقش والدين
والدين کودکان کمرو بايد با تلاش، مهارتهاي بيان شده زير را در کودکان خود نهادينه کنند و پس از آن به رشد و توسعه اين مهارتها در کودکان خود همت گمارند:کنترل خشم، بخشيدن ديگران، معذرت خواهي کردن، راز نگهدار بودن، بهديگران کمک کردن، از ديگران درخواست کمک کردن، از خود دفاع کردن، از ديگران تعريف کردن، اجتناب از موقعيتهاي خطرناک و...
سخن آخر
در انتها بايد بيان کنيم که کمرو بودن کودک به اين معنا نيست که او در زندگي بزرگسالي، خود با مشکلات دستوپنجه نرم خواهد کرد. يک مطالعه نشان داده است که اغلب کودکان کمرو دچار اختلالهاي اضطرابي نميشوند و نوجواناني که به اختلالهاي اضطرابي مبتلا هستند، در گذشته واقعا در زمره کودکان کمرو به شمار نميآمدند. پس کمرويي زماني دردسرساز ميشود که در روند عادي زندگي کودک اختلال ايجاد کند و کودک قادر به برقراري روابط اجتماعي با ديگران و بهخصوص همسالان خود نباشد؛ در اين هنگام، توصيههاي روانشناسان و متخصصان بهداشت رواني ميتواند سودمند باشد.