والدين در نقش حاميكودكشان، اغلب تمايل دارند كه فكر كنند دنياي او هميشه شاد و بدون خطر است...
چرا كه آنها كاري ندارند كه تعهد انجاماش را داشته باشند يا مثلا نبايد قبضها را پرداخت كنند، پس چه چيز ممكن است آزارشان دهد؟ خب درواقع خيلي چيزها، حتي كودكان خيلي كم سن وسال نگرانيهاي مخصوص به خود را دارند و ممكن است درجه?هايي از استرس را حس كنند. استرس واكنشي است كه بدن ما بعد از يك حادثه از خود نشان ميدهد و كنترل آن به ميزان توانايي ما در ارايه رفتار مناسب در طول حادثه بستگي دارد.
استرس در اغلب موارد برخاسته از منابع خارجي (از قبيل خانواده، دوستان يا مدرسه) است اما ميتواند از درون شخص نيز ناشي شود.فشار رواني معمول كه بر هر شخصي وارد ميشود، ميتواند با پيش آمدن شرايطي دور از انتظار، افزايش يابد.
هركس ممكن است دچار استرس شود، حتي كودكي كه حس ميكند مسايل برايش تحمل شدهاند. براي مثال يك كودك 2 ساله ممكن است به دليل حضور نداشتن كافي فردي كه به او آرامش ميبخشد، دچار استرس شود.
در مورد كودكان در شرف ورود به مدرسه جدايي از والدين مهمترين عامل اضطراب است.با رشد كودك، فشارهاي تحصيلي و فشاري كه از جانب گروه (جمعي كه كودك ميخواهد عضو آن باشد) به او وارد ميشود، موجب استرس و اضطراب او مي?شوند. به علاوه گاهي والدين بدون اينكه متوجه شوند به استرس زندگي كودكانشان ميافزايند. بهطور مثال، والديني كه در زندگي خود بسيار موفق هستند، معمولا از فرزندانشان نيز انتظار بالايي دارند، در حالي كه شايد علايق و اهداف فرزندشان با آنها متفاوت باشد. پدر و مادرهايي كه بر خلاف ميل فرزندانشان آنها را وادار ميكنند توفيقات ورزشي كسب كنند يا آنها را در فعاليتهاي فوقبرنامه زيادي ثبتنام ميكنند نيز ممكن است در آنها ايجاد استرس و سرخوردگي (دلسردي) کنند.
بسياري از معلمان (سر كلاس) اين احساس را دارند كه تعداد زيادي از بچهها، بيرون از مدرسه بيش از اندازه مشغله دارند و فرصت استراحت كردن يا كمي آرامش يافتن (بعد از مدرسه) را ندارند. شروع شكايتهاي بچهها از زيادي كلاسها يا سرباز زدن از شركت در آنها، پيامي واضح به والدين است. در چنين حالتي بهتر است با فرزندتان در مورد چگونگي كلاسهاي فوق برنامهاش گفت?و?گو كنيد و ببينيد با حذف يكي از آنها موافق است يا مخالف. اگر دريافتيد كه هيچكدام را نميخواهد كنار بگذارد، به او كمك كنيد تا راه حلهايي براي بهتر مديريت كردن زمان و مسووليتهايش بيابد، بهطوري كه كمتر دچار اضطراب شود.
ميزان استرس فرزند شما ممكن است با عواملي غيراز آنچه در زندگي خودش رخ ميدهد، افزايش يابد. براي مثال آيا او صحبتهاي شما در مورد مشكلاتتان در محل كار يا مشكلات ماليتان يا حتي مشاجره?هاي شما را ميشنود؟ وقتي بچهها اطراف شما هستند بايد به نحوه طرح اينگونه مشكلات توجه داشته باشيد، چرا كه قسمتي از اضطراب شما به آنها منتقل ميشود و اين شرايط نگرانشان ميكند، حال آنكه در حقيقت مشكل مربوط به آنها نيست.
در پايان فراموش نكنيد كه عوامل تشديدكنندهاي چون بيماري، مرگ يك عزيز يا طلاق نيز ميتواند سبب استرس در فرزند شما شود. همين كه يكي ازاين عوامل به فشارهاي كوچك زندگي روزمره او اضافه شود، حس اضطراب قويتر ميشود. حتي طلاقي كه در بهترين شرايط ممكن بين والدين صورت پذيرد، ممكن است براي بچهها قابل پذيرش نباشد و نتوانند به راحتي با آن كنار بيايند زيرا نظام اوليه حمايتيشان (خانوادهشان) از هم پاشيده شده و دستخوش تغيير خواهد شد. والديني كه طلاق گرفتهاند يا جدا از هم زندگي ميكنند، هرگز نبايد از فرزندشان بخواهند از آنها جانبداري كند يا در حضور كودك از ديگري بدگويي كنند.
نشانههاي استرس در كودكان چه چيزهايي هستند؟
تشخيص نشانههاي استرس در كودكان هميشه به سادگي ميسر نيست. تغييرات رفتاري در مدت زمان كوتاه مانند تغيير خلق و خو، اختلال در خواب يا حتي شب ادراري ميتوانند نشاندهنده فشار رواني (استرس) باشند. برخي كودكان حتي به آثار جسمي استرس مانند دلدرد و سردرد دچار ميشوند. برخي ديگر مشكل تمركز دارند يا براي انجام تكاليفشان با مشكل روبهرو هستند. كودكان كمسن و سالتر با عادتهاي جديد مانند مكيدن انگشت شست، فرو بردن انگشتان داخل موها و پيچيدن موها دور انگشتان يا انگشت در بيني كردن به استرس واكنش نشان دهند. كودكان بزرگتر ممكن است شروع به دروغگويي كنند يا بخواهند تمرد و سركشي كنند.
كودكان تحت استرس ممكن است كابوس ببينند، با جدا شدن از شما مشكل داشته باشند، به مشكلات كوچك و كم اهميت واكنش نامتناسب نشان دهند يا با افت نمرات و نتايج تحصيلي روبهرو شوند.
دلايل استرس كودكان چيست؟
استرس واكنش فيزيكي، شيميايي و احساسي بدن ما به يك موقعيت محرك (مهيج)، نگرانكننده، مبهم و آشفته است. كودكان در هر سني ممكن است دچار استرس شوند اما شيوه واكنش آنها بستگي به سن، خلق و خو و محيط خانوادگيشان دارد. آنها اساسا با دو نوع استرس مواجه ميشوند:
اولي استرس طبيعي است كه در مراحل رشد كودك ظاهر ميشود. يادگيري راه رفتن، حرف زدن، استفاده از توالت و دوستيابي اتفاقاتي هستند كه ميتوانند براي كودكان استرسزا باشند. اينها شکلهايي از استرس مفيد هستند زيرا به رشد و استقلال او كمك ميكنند.
دومين نوع استرس مربوط به تغييرات يا وقايع مهمي است كه در جريان زندگي رخ ميدهند و ميتوانند ذهن كودك شما را آشفته يا او را عصبي كنند. موقعيتهايي كه ميتوانند به اين نوع استرس دامن بزنند عبارتاند از:
• طلاق: هنگاميكه والدين از هم جدا ميشوند يا با هم مشاجره ميكنند، كودك احساس ناامني ?مي?كند و ميترسد چيزي را از دست بدهد تا جايي كه احساس تنهايي و ترس ميكند.
• تغيير محل سكونت: نقل مكان براي كودك به معناي ترك جامعه، مدرسه و گروه دوستاني است كه در كنارشان احساس آرامش ميكرده است. اين امر ميتواند براي او احساس عدم امنيت، آشفتگي و اضطراب به بار آورد.
• مرگ: كودكان از خبر مرگ بسيار پريشان ميشوند، چه مرگ يكي از اعضاي خانواده باشد، چه يك دوست و چه حيوان خانگيشان. كودك ممكن است فكر كند به طريقي مسبب مرگ فرد يا موجود مورد علاقهاش بوده و احساس گناه شديد و استرس در او ايجاد شود.
• فعاليت بيش از حد: به سرعت از مدرسه به كلاس ورزش رفتن و همزمان آموختن موسيقي بدون فرصت استراحت ميتواند موجب اضطراب و استرس نزد كودكان شود.
• فشار اطرافيان: كودكاني كه به سن مدرسه رفتن رسيدهاند، ممكن است تحت تاثير ارزيابيهاي بچههاي ديگر در مورد خودشان يا طرز رفتار آنها قرار گيرند. تمايل به انطباق خود با سبك و سياق و عادتهاي گروههايي كه با آنها در ارتباطاند نيز ميتواند باعث استرس كودكان شود.