مادرکنار تخت امیر نشست ، دستهای کوچکش را در دست گرفت و یکی از داستانهای تخیلی خود راکه شب پیش نیمه تمام مانده بود ، شروع کرد. ×´ غیر از خدا هیچکس نبود ×´ ... و امیربا نگاه مشتاق و منتظر به دهان مادر چشم داشت و می خواست سرانجام پسر کوچکی که همسن و سال خودش بود و مادرش را در شلوغی بازار گم کرده بودبداند.
قصه گویی راهکار موثری برای ارتقای درک رفتارهای شفاهی و عملی است و فعالیتی استکه از انسان ها ، انسان می سازد و افراد به وسیله ی داستان هایی که می شنوند ، شکلداده می شوند . روان شناسانمعتقدند که قصه ها به فرد کمک می کنند تا تخیلات ،رویدادها و تصوراتش را در یک کلیت یکپارچه منسجم کند و این باعث ارتقای خودآگاهی اومی شود .در واقع قصه ها چارچوبی فراهم می کنند تا از خودفهمی ، کارایی در روابط بینفردی افزایش یابد . افراد هنگام بیان داستان ، توالی و رابطه های معنادار را کشفمیکنند و نسبت به وضعیت خود بینش عمیق تری به دست می آورند . از قصه ها می توانبرای اثر گذاری بر حوزه وسیعی از یافته ها و نیاز ها از جمله رفتارهای حمایت کننده، ترس از تنهایی ، ارتباط ها و ... استفاده کرد. بر اساس نظریه بندورا ، کودک ازطریق تجربه جانشینی با قهرمان داستان همانند سازی کرده و پیامدهای رفتار را موردتجزیه و تحلیل قرار می دهد سپس آن را الگوبرداری نموده و به کار می برد .
تحقیقات ثابت کرده است که قصه درمانی باعثپرورش ایده و افزایش انگیزه ، کاهش مقاومت منفی ، بازسازی قابلیت های فردی و حساسیتزدایی از ترس های فرد می شود .قصه ها با آشنا کردن کودکان با آنچهدر ضمیر ناخودآگاه شان می گذرد ، به آنها کمک می کنند تا بر مشکلات روان شناختی رشدفایق آیند . وقتی کودکان قصه ای را می شوند ، مدام حوادث و شخصیت های داستان را باتجربیات خود از وقایع ارتباط می دهند و فرایند تطابق یابی در سطحی ناهوشیار رخ میدهد . در حقیقت یک جریان تطابق یابی در طول قصه گویی فعال می شود .
قصه گویی و آموزش اخلاق
با قصه می توانید کودک را نصیحت کنید بدون آنکه بفهمد در حال نصیحت کردن اوهستید. کودک در قصه روح و جان و حواسش را در اختیار شما می گذارد و با دقت تمام گوشمی کند .اکنون دیگر همه چیز به هنر شما در قصه گفتن بستگی دارد .اگر کمی خلاقیت وذوق داشته باشید می توانید قصه را خودتان بسازید. اگر نمی توانید، قصه ای مناسبانتخاب کنید. قصه ای بگویید که شامل مواد لازم برای کودک شما باشد.
گاهی قصه ها باید هدفی دراز مدت را دنبالکنند. مثل قصه های تربیتی و اخلاقی. گاهی لازم است با قصه، تغییری آنی در کودکایجاد کنیم.
مثلا کودک را از هیجانات بازی دور کنیم آرام کنیم و بخوابانیم. فرض کنید کودکشما بیش فعال است و هم اکنون تحرک و فعالیت زیادی نشان می دهد که مناسب شرایط فعلینیست .یک قصه را شروع کنید و او را جذب قصه کنید .البته این قصه باید آرام کنندهباشد و انرژی های کودک را مهار کند. برعکس اگر می خواهید کودکتان را برای میهمانیشب آرام نگهدارید اکنون قصه ای تعریف کنید که او را به بازیهای حرکتی و تخلیه کنندهاز انرژی ،سوق دهد تا برای شب، دیگر میلی به بازیهای پر سر و صدا و پر تحرک نداشتهباشد.
اشتباه مسلم ما در قصه های اخلاقی و تربیتی این است که برای گرفتننتیجه ی تربیتی قصه را به سخنرانی و درس اخلاق تبدیل می کنیم و اشتیاق کودک را برایهمراهی از بین می بریم. به همین جهت کودکان بیشتر از قصه های داستانی محض استقبالمی کنند. در حالیکه می توان در قصه های داستانی هم اهداف اخلاقی را دنبال کرد بدونآنکه قصه را از جاده ی داستانی خودش خارج سازیم
شرایط قصه های اخلاقی
می توانید برای اصلاح یک بد رفتاری در کودک از قصه کمک بگیرید اما به صورتبرجسته شعارهای اخلاقی را مطرح نکنید. بلکه واقعا قصه هایی بگویید که روح قصه داشتهباشند و به هوش و درک کودک در گرفتن نتیجه ی دلخواه، ایمان داشته باشید. می توانیدبا پرسیدن سوالهایی از متن قصه، فکر کودک را نیز در جهت نیل به مقصود قصه مشغولکنید .مثلا بپرسید چرا این اتفاق برای قهرمان قصه افتاد. اگر کودک به جواب دلخواهشما اشاره نکرد مثل یک کودک دیگر بگویید ولی من که فکر نکنم منظورش این بود . فکرکنم منظورش اینجوری ... بود.
اشتباه مسلم ما در قصه های اخلاقی و تربیتی این است که برای گرفتن نتیجه یتربیتی قصه را به سخنرانی و درس اخلاق تبدیل می کنیم و اشتیاق کودک را برای همراهیاز بین می بریم. به همین جهت کودکان بیشتر از قصه های داستانی محض استقبال می کنند. در حالیکه می توان در قصه های داستانی هم اهداف اخلاقی را دنبال کرد بدون آنکه قصهرا از جاده ی داستانی خودش خارج سازیم. من به عنوان کودک دیروز و مادر امروز، باکسانی که می گویند قصه تنها برای سرگرمی کودک است و از آن نباید برای اهداف اخلاقیاستفاده کرد، مخالفم در عین حال با قصه هایی که به خاطر گرفتن نتایج اخلاقی،جذابیتهای لازم را از دست داده اند، مخالفترم.
در بعضی قصه های مناسب به جای قهرمان داستان، _ به شرطی که قهرمان داستان کارهایخوبی انجام داده باشد _ از اسم کودکتان استفاده کنید و قصه را به او نسبت دهید. تااحساس بهتری داشته باشد و کمک کند کودک به آن خود پنداره ی مثبت که شرط لازم اعتمادبه نفس است،برسد
مثل بازیگر تئاتر قصه بخوانید
وقتی برای کودک قصه می گویید فقط یک خواننده ی بی احساس و ماشینی نباشید که بیهیچ توجهی به مضمون داستان، آن را می خواند که نه لحن آن را رعایت می کند و نه ازاحساسات آن منفعل می شود. بلکه با احساس قصه همراه شوید تا قصه تاثیر گذار تر وجذابتر به نظر بیاید. با رعایت لحن و آداب قصه، به نویسنده ی آن در رسیدن به هدفاخلاقی مورد نظر از قصه کمک کنید.
گاهی قصه های داستانی محض یا قصه های خنده دار که هیچ نتیجه ی اخلاقی هم ندارندو تنها برای سرگرمی کودک است تعریف کنید، تا موجب تنوع شده و میل کودک را برای قصههای اخلاقی بیشتر کند. گاهی از قصه ،تنها انسگرفتن با کودک و محبت کردن به او رامد نظر داشته باشید.
در بعضی قصه های مناسب به جای قهرمان داستان، _ به شرطی که قهرمان داستان کارهایخوبی انجام داده باشد _ از اسم کودکتان استفاده کنید و قصه را به او نسبت دهید. تااحساس بهتری داشته باشد و کمک کند کودک به آن خود پنداره ی مثبت که شرط لازم اعتمادبه نفس است،برسد. این کار مخصوصا برای کمک به کودکانی که مبتلا به کمرویی هستند خوباست .کودک کمرو را در قصه با صحنه هایی که از مواجه شدن با آن ترس دارد مواجه کنیدو او را از آن صحنه ها موفق بیرون بیاورید.
مثلا بگویید : «..بالاخره "سارا" تصمیمگرفت خودش برای همه ی مهمونا غذا درست کنه. سارا برای همه یک کیک بزرگ و قشنگ درستکرد! هر کسی که از کیک سارا می خورد می گفت تا حالا کیکی به این خوشمزگی نخورده . مهمونا از سارا خواستن کلاس آشپزی بذاره و کیک پختن رو به اونا یاد بده.»
این قصه علاوه بر اینکه به سارا نیرو می ده تا در کارهایی که برای مهمان انجام می شود دخالت کند، او را به سمت دخالت در کارهای آشپزخانه هم تحریک و تشویق می کند. البته در این موارد قصه ها را با خیالبافی بی تاثیر نکنید مثلا اگر بگویید سارا با خواندن یک ورد کیک درست کرد به دخترتان سارا می فهمانید که کیک درست کردن کار تو نیست چون یا باید مامان درست کنه یا باید با جادو گری درست بشه. بنابراین برای رسیدن به تاثیر دلخواه خود، خیلی عادی سارا را پزنده ی کیک معرفی کنید.