امروزه با بالا رفتن سن ازدواج، رواج «تک فرزندی» در کشور را نیز شاهد هستیم و آمارها نیز حاکی از افزایش خانواده های دارای یک فرزند است. بیشتر افراد بعد از اتمام تحصیلات تکمیلی و در واپسین سال های جوانی ازدواج می کنند و پس از سپری کردن دوران عقد و بعد از تولد اولین فرزند بنا به دلایلی از جمله نداشتن وقت برای تربیت فرزند و ... به داشتن یک فرزند قناعت می کنند. از سویی دیگر، رونق زندگی ماشینی، وضعیت سخت اقتصادی زوج های جوان، اشتغال زنان در خارج از خانه، ادامه تحصیل بانوان در مقاطع بالای تحصیلی و اشرافیت طلبی!! ... دلایلی مضاعف بر آن شد تا زوج های جوان به داشتن تنها یک فرزند در زندگی خود بسنده کنند. کارشناسان اجتماعی از 2منظر پدیده «تک فرزندی» را بررسی می کنند. اول آن که تک فرزند بودن چه تاثیرات سوئی می تواند در شخصیت کودک داشته باشد حال آن که برخی والدین به اشتباه تصور می کنند، در صورت داشتن تنها یک فرزند می توانند آینده بهتری را برای او ترسیم کنند.
اما مسئله دومی که جامعه شناسان را از رواج تک فرزندی نگران می کند، به هم خوردن ساختار جمعیتی کشور در سال های آینده است. تا جایی که با کاهش باروری به 8/1درصد و نرخ رشد جمعیت به 4/1 درصد از سال گذشته، کشور را وارد جمعیت میانسالی کرده است. بطوری که 3/7 درصد جامعه را جمعیت سالمند بالای 60 سال تشکیل می دهند و تا 40 سال آینده 21 درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد.
اتفاقی که می تواند در چند دهه آینده برای کشور معضلاتی جهت تأمین نیروی انسانی جوان، هزینه های هنگفت درمانی و... در بر داشته باشد.
تک فرزندان ، آسیب پذیرتر از سایر کودکان
بروز ناهنجاری های رفتاری در تک فرزندان بسیار قابل توجه است. گرایش به انزوا، افسردگی، ضعف در برقراری ارتباط با همسالان، توجه بیش از حد به بازی های رایانه ای و انفرادی، ترس یا تنفر از حضور در گروه های اجتماعی از جمله خصوصیات تک فرزندهاست.
کوکانی که تک اولاد خانواه هستند اغلب خجالتی و غیر اجتماعی بار می آیند و چنان وابسته به مادرشان بزرگ می شوند که حتی نمی توانند برای لحظاتی از مادر جدا شده و در کانون و گروه های دوستانه ارتباط گیری موفقی داشته باشندو این امر آنها را در دوره نوجوانی مستعد افسردگی و انزوا طلبی بیشتر می کند. گاهی دیده شده است که کودکی در پارک ، گوشه ای ایستاده است و گویی انتظار می کشد تا بچه ها از اطراف اسباب بازی مورد نظر وی دور شده تا او وارد محیط بازی شود! این گونه بچه ها اکثر تک فرزند بوده و مفاهیمی مانند مشارکت، پیروزی ، شکست و حتی دوستی و قهر را تجربه نکرده اند.
رفتن به مهدکودک و آمادگی برای این گونه فرزندان راه حل مناسبی برای اجتماعی شدن است تا یاد بگیرند داشته ها و خواسته های خود را با سایر افراد پیرامون خود تقسیم یا تطبیق دهند
به نظر می رسد آنها اعتماد به نفس لازم برای دوست یابی ندارند و در بازی های کودکانه همیشه مدعی و صاحب رای هستند . بازتاب اینگونه رفتاری کودکانه در نظر مادر و پدر آن کودک بوی ازحسادت دارد؛ در حالیکه چنین نیست و کودک آنها فقط در کسب مهارت های اجتماعی ضعیف است . رفتن به مهدکودک و آمادگی برای این گونه فرزندان راه حل مناسبی برای اجتماعی شدن است تا یاد بگیرند داشته ها و خواسته های خود را با سایر افراد پیرامون خود تقسیم یا تطبیق دهند.
زندگی در کنار برادر یا خواهر روحیه جامعه گرایانه کودک را تقویت می کند و مدیریت در روابط اجتماعی را به وی می آموزد. هم دلی و هم سویی با افراد خانواده، عشق ورزی و سهولت در برقراری ارتباط با افراد هم سن در جامعه ومدرسه را اصلی ترین ویژگی های فرزندان خانواده های دارای بیش از یک فرزند می داند.
تنهایی بزرگترین مشکل تک فرزندی
از طرف دیگر تنهایی؛ بزرگ ترین مشکل کودک تک فرزند است . این مشکل قابل پیش بینی و پیشگیری ؛ آنها را در مواجه با مشکلات و تنش های موجود در جامعه ای بزرگ تر از خانواده خود که در آن فرمانروایی می کند؛ ناتوان و آسیب پذیر می کند . تک فرزند خانواده که اغلب تنهاست در فقدان خواهر و برادری که با او هم صحبت شده تا خود، مشکلات، استعدادها و چالش های پیش رویش را بشناسد در پیدا کردن جایگاه واقعی اش در جامعه دچار مشکل است.
البته تک فرزندی، دارای معایب و محسناتی است که بروز و ظهور هر یک با توجه به فرهنگ و مبانی اجتماعی هر جامعه بر می گردد؛ اما در جامعه ما که ارتباطات بر پایه اصول اسلامی، عاطفی و خانواده محور بنا نهاده شده است ؛ تک فرزندی معایب و مشکلاتی بیش از محسنات برای خانواده ایجاد می کند.
تک فرزندان انسان هایی متوقع و کم تحمل بار می آیند
بسیاری از تک فرزندها نمی توانند نا امیدی ها و فشارهای روانی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بی آنکه قصد و غرضی در کار باشد، این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می کنند. چنانچه از مساله ای رنجیده خاطر شوند، این حالت را تا مدت های مدید در درون خود زنده نگاه می دارند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقه مندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساسات شان را نیز جریحه دار نکند. آنها ممکن است ناراحتی های خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند.
تک فرزندان با دنیای کودکی زود خداحافظی می کنند
دوران کودکی که دوران سرخوشی و صدافت و تجربه بسیاری از احساسات لطیف فارغ از مشکلات و دغدغه های بزرگسالی است؛ برای تک فرزند خانواده به سرعت پایان می پذیرد.کودکی که تک فرزند خانواده است؛ در حالی که در خانه اعتماد به نفس و جایگاه تسخیر ناپذیری دارد؛ اما در انجام بیشتر امور خود حتی گاهی کارهای شخصی، وابستگی شدید به اطرافیان پیدا کرده و این وابستگی آنها را از پرورش خلاقیت دور می کند.
رفاه زدگی ثمره تلخ تک فرزندی
کودکان تک فرزند اگر چه از امکانات رفاهی زیادی برخوردار هستند- در واقع چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ عاطفی غنی محسوب می شوند- اما برخی از آنها با توجه به اینکه انتظاراتشان بی حد و حصر براورده شده؛ هیچ گاه از آن چه دارند برای مدت طولانی احساس رضایت ندارند! و دچار رفاه زدگی می شوند، این خصیصه شاید امری متقابل باشد ! مادر و پدری که تمام سعی و تلاش خود را در جهت تربیت و رفاه تک فرزند خود کرده اند تمامی آرزوه و انتظارات خود را از او مطالبه می کنند تا جایی که شاید آن انتظارات از عهده کودک یا نوجوان بر نیاید یا اینکه آرزو و خواسته آنها آرزو ها و خواسته های او نباشد از این رو سرخورده و نگران خواهد بود.