شناخت خدا برای کودک امر مهمی است. برای آموزش خداشناسی به کودکان روشهای متعددی وجود دارند که میتوان از آن ها، در راه معرفی صحیح خداوند و صفات او به کودکان بهره گرفت. در سیرهی تربیتی معصومین(ع) نیز چهار کلید اصلی مشاهده میشود که عبارتند از:
مفروض گرفتن اصل وجود خدا؛
استفاده از دلایل روشن و قابل فهم؛
تاکید بر معرفی خدا از راه صفات؛
ایجاد ارتباط با خدا و حفظ آن (که آثاری چون تقویت، رشد و ارتقای ایمان به خدا و انس با خدا و محبت او را در پی دارد). 1
کودکان الفتی شیرین و باور نکردنی با داستان دارند. برخی از مشکلات بزرگ رفتاری کودکان را میتوان با طرح داستان تغییر داد یا آمادگی ذهنی تغییر را در آن ها به وجود آورد. همچنین میتوان از داستان برای انتقال بهتر مفاهیم بهره گرفت؛ شیوهای که عملاً در قرآن توصیه شده است.در معرفی خدا به کودکان نیز، زمینهی استفاده از این روش بسیار مهیاست.
سورههای مختلف قرآن، سیره و روش زندگی پیشوایان دینی، روش بزرگان و دانشمندان و نیز منش انسانهای بزرگی که با تکیه بر قدرت خداوند توانستهاند کارهای بسیار مهمی در زندگی خود داشته باشند، میتوانند در خدمت خداشناسی کودکان قرار گیرند. در اجرای موفق این روش، توجه به چند نکته سودمند است:
- کودکان تا سن سه سالگی و برخی دورههای دیگر، بین واقعیت و افسانههای خیالی تفاوتی قائل نیستند. آن ها هر داستانی را که دربارهی ادیان و انبیا(ع) گفته شود، باور خواهند کرد. حتی ممکن است وانمود کنند که خود یکی از شخصیتهای داستان هستند، چرا که تفکیک میان واقعیت و آن چه در خیال او میگذرد، برای کودک مشکل است. داستانهای جذاب و شخصیتهای آن برای کودکان بسیار قابل باورتر و واقعیتر از توصیههای اخلاقی و تربیتی مجرد و ذهنی هستند. برای آموزش درسهای بزرگ زندگی به فرزند خود، از داستان استفاده کرده، از هر گونه موعظه و سخن-رانی اجتناب کنید.
- در طرح داستانهای دینی باید دقت کرد که از بیان وقایعی که مربوط به عذابها و سختگیری خداوند بر بندگانش میشود، خودداری شده، و بیشتر به بازگویی داستانهایی پرداخته شود که چهرهای صمیمی و مهربان از پروردگار را به نمایش میگذارند.
- سعی کنید از داستانهای فرهنگ و مذهب خودتان استفاده کنید. مانند داستان حضرت یونس(ع) که مفاهیمی چون ناامید نشدن از رحمت خداوند و توبه کردن پس از آگاه شدن از اشتباه و خطای خود در آن نهفته است.کودک وقتی بداند که مورد علاقهی خداوند است و هدایای فراوانی از سوی خداوند مانند پدر و مادر مهربان، دوستان خوب، بدن سالم و بانشاط و خوراکیهای لذید و...، به او داده شده است، ارتباط بهتری با او برقرار کرده، زمینهی اولیهی شناخت بهتر خداوند در او شکل میگیرد. ضروری است که این تصور در ذهن کودک استقرار یابد که خدا او را دوست دارد و میخواهد او فردی شایسته و خوش-بخت گردد، او دوست داشتنی، مهربان و صمیمیتر از پدر و مادر است.
تمثیلهای مناسب به وجود آورید. مثلاً میتوانید خوبی را به روشنایی و بدی را به تاریکی تشبیه کنید چون کودکان شب را دوست ندارند. برای کودکان بزرگ تر، خدا را به نوری تشبیه کنید که بر همه چیز میتابد و آن ها را روشن میکند و همه جا حضور دارد. تمثیل باعث عینی و ملموستر شدن مفهوم خدا برای فرزندتان خواهد شد.معانی و محتوای تمثیلها را مورد تاکید قرار دهید. برای درک مفهوم حضور خدا در همه جا، نور، تمثیلی بسیار غنی است.
اگر میخواهید آموزش اعتقادات بنیادین را برای فرزندتان جذاب نمایید و نیاز او را تقویت کنید، آن ها را با زندگی روزمرهی فرزندتان پیوند دهید. راههای متعددی برای این کار وجود دارد:
- مفاهیم بدیهی و یقینی را در اوایل دوران کودکی فرزندتان پایه ریزی کنید.
- هیچ گاه نظریهای رسمی را برای فرزندتان تکرار نکنید مگر این که توانایی درک آن را دارا باشد.
- اگر فرزندتان کمتر از هشت سال سن دارد، به صورت ساده، مطلق و غیررسمی فکر میکند. او ممکن است بتواند فقط کمی فراتر از معنی ظاهری جملات را درک کند. کودکان در این سن نیاز به تذکر و تکرار دارند. همیشه باید به آن ها گفت: «خدا به تو کمک میکند که کارهای خوب را انجام دهی».
- اگر فرزندتان در سن نوجوانی قرار دارد، قادر به درک معانی توصیههای شما خواهد بود، زیرا ذهن منطقی او شکل گرفته است.
- اصول اعتقادی را با تجربهی روزمرهی فرزندتان مرتبط کنید. تجربهی روزمرهی فرزندتان را مدخلی برای ورود به بحث دربارهی اصول اعتقادی قرار دهید.
- احساسات و عواطف کودکان را باید با استدلال منطقی او همراه کرد. از فرزندتان بپرسید وقتی که میفهمد خدا کیست، چه انتظاری از او دارد و در مورد خدا چه احساسی به او دست میدهد؟
- مثالها و موارد تجربی را به سمت دست یابی به اصول اعتقادی هدایت کنید.
- برای آموزش یک اصل، از داستانهای مختلفی استفاده کرده، در نهایت با طرح سؤالاتی او را راه نمایی کنید تا قادر به درک اصول مورد نظر از متن داستانها باشد. مثلاً بپرسید: در همه ی این داستانها، خدا چه کار واحدی انجام داد؟ ارتباط بین خدا و انسانها در این داستانها، چه چیزی را به ما میآموزد؟
مقصود اصلی از خداشناسی، نشان دادن تجلیات خداپرستی در زندگی انسان است. پس باید صحنههایی از زندگی یک خداپرست واقعی متناسب با سنین کودکان هر دوره نشان داده شود. فرزندتان را با نمونههای عالی ایمان محکم و قوی آشنا سازید. چنین نمونههایی را میتوانید در میان مؤمنانی که در قید حیات هستند، بیابید. همچنین میتوانید نمونههایی را در داستانهای گذشتگان و زندگینامه ی مؤمنان پیدا کنید.
شما بهترین مثال و الگو برای فرزندتان هستید.کودکان به خصوص در خردسالی، به شدت تحت تأثیر رفتارها و باورهای والدین خود قرار داشته، از آن ها تقلید میکنند و آن چه را در این دوران فرا میگیرند تا آخر عمر همراه خواهند داشت. لذا برای آموزش فرزندتان دربارهی خدا، بهتر است از خودتان آغاز کنید. اعتقاد و ارتباط خود با خدا را مورد بررسی قرار دهید، زیرا هر نوع رابطهای که داشته باشید به طور ناخودآگاه به فرزندتان منتقل خواهد شد. شما میتوانید الگوی خوبی برای رشد و پرورش ایمان فرزندتان باشید، به شرطی که در لحظات تردید و ناامیدی زندگیتان بتوانید با خردمندی، صداقت و تواضع در راه ایمان قدم بردارید.
اگر کودکی والدین خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دست رسی بداند، احتمالاً خدا را نیز دارای چنین صفاتی تصور خواهد کرد. والدین در نحوهی درک فرزندشان از خدا بیشترین تأثیر را دارند. روابط تنگاتنگ و روزمرهی کودکان با والدین، تأثیر زیادی در نحوه ی درک آن ها از خداوند دارد. عکس این رابطه نیز وجود دارد.شما میتوانید با روشهای زیر برای فرزندتان الگویی موفق از ایمان باشید:
- تلاش برای آموختن دربارهی خدا: فرزندتان باید مشاهده کند که شما دربارهی خدا میاندیشید، به مطالعهی کتابهایی در این زمینه علاقه دارید و خدا را عبادت میکنید.
- متواضع بودن در اعتقادات مذهبی: فرزندتان با مشاهدهی سعهی صدر شما در تحمل عقاید دیگران، عدم تعصب در عین داشتن یقین و احترام به نظرات مخالف، حتماً به اعتقادات شما علاقهمند خواهد شد، زیرا رفتار جذاب شما را مصداق باورهای تان میداند.
- گفتوگو با فرزند خود دربارهی مشکلات زندگی در فرصتهای مناسب و اعتماد به خداوند به صورت عملی در حل مشکلات زندگی.
- الگو بودن در رفتار: بیان صفات خداوند برای کودکان اگر چه آموزنده است، اما کافی نیست. رفتار و طرز تلقی شما، تأثیری بیش از گفتههای تان بر باور فرزندتان دارد. قضاوتها، عقاید، شوخیها، نوع دوستانی که دارید و یا نوع توجه شما به مسائل، توسط فرزندتان دریافت و جذب شده، شخصیت او را شکل میدهد.
- مشارکت دادن فرزندان در کمک به دیگران: بخشندگی به دیگران و استمداد از دیگران را به فرزندتان بیاموزید. انبیا(ع)، انسانهایی بودند که زندگی خود را وقف دیگران نمودند، با این وجود برای آب، غذا و جلب حمایت، از دیگران کمک میطلبیدند.رحمت خدا با مشاهدهی پدیدههایی چون بازگشت پروانهها پس از پروازی طولانی، راه رفتن ضعیف گوساله پس از تولد و زنده ماندن پرندگان در زمستانی سرد، قابل درک است.
قدرت خدا در عظمت کهکشانها و پیچیدگی حیات دیده میشود. محبت و زیبایی خدا در رنگهای طبیعت و مناظر طبیعی متجلی است. لذت خدا از آفرینش خود2 را میتوان در تنوع و گوناگونی موجودات مشاهده کرد. لطیف بودن خداوند و توجه او به کوچکترین جزئیات را میتوان در آفرینش انسان مشاهده کرد. با آمدن برف و باران، با شکفتن گلها، با دیدن نوزاد حیوانات و با هر جلوه و زیبایی که در طبیعت به چشم میخورد، باید یاد خدا را در خاطر فرزندان زنده کرد.
با روشهای زیر ارتباط فرزندتان را با طبیعت افزایش دهید:
- با فرزندتان پیادهروی کرده، از مشاهده ی گیاهان و سایر موجودات زنده لذت ببرید.
- با فرزند خود به پارکها و دشت و صحرا بروید.
- از تماشای آسمان و طلوع و غروب آفتاب لذت ببرید.
- از باغ وحش و آکواریم دیدن کنید.
- به کوه نوردی و ماهیگیری بروید و در حیاط منزل خودتان باغبانی کنید.
- توجه به طبیعت را به فرزندتان بیاموزید.
- گاهی اوقات با فرزند خود در مکانی آرام نشسته و محو تماشای طبیعت شوید.
- رنگهای گوناگون طبیعت مثل قرمز، زرد، آبی، نارنجی و طیف متنوع رنگ سبز را جستوجو کرده، به تنوعی که دارند، توجه کنید.
- به صداهای متنوع گوش کنید. صدای پرندگان، به هم خوردن برگ درختان و حرکت آب و...
- به تماشای محل زندگی موجودات مختلف بروید: آشیانه پرندگان، کندوی زنبورها، لانه مورچهها، محل زندگی ماهیان و...
- مجموعهای از دانههای گیاهی، برگ درختان، پر پرندگان و صدف یا ماهیان را تهیه کنید.
- برای آشنا شدن با انواع پرندگان و گلها از کتابهای راه نما استفاده کنید.
- انواع پرندگانی را که میتوانید ببینید مورد توجه قرار دهید و هر مورد را یادداشت کنید.
- از مناظر طبیعی عکس بگیرید و یا آن ها را نقاشی کنید.
- با استفاده از ذرهبین، میکروسکوپ و یا تلسکوپ به مطالعه ی جزئیتر طبیعت بپردازید.
- بین خدا و طبیعت ارتباط برقرار سازید.
- به کودک توضیح بدهید که خدا، تنوع موجودات را دوست دارد. خدا طراح بزرگی است. خدا قدرت فوق العادهای دارد. خدا به کوچکترین ذرات نیز اهمیت میدهد و خدا باعظمت است.
- از فرزندتان بپرسید که هنگام مشاهده ی غروب آفتاب، جنگل، آبشار و پرندگان چه تصویری از خدا به دست میآورد.
- آیاتی از قرآن را بخوانید که در زمان و شرایط شما مصداق داشته باشد. مثلاً وقتی که از مشاهده ی ستارگان در حیرت فرو میروید، به آیاتی مراجعه کنید که درباره ی خلقت آسمانها و زمین توضیح دهند.
- حتی دیدن یک فیلم از شگفتیهای آفرینش، فرصتی برای گفت وگو درباره ی خدا و قدرت اوست.
آموزش همیشه از طریق نصیحت یا توصیه امکانپذیر نیست؛ گاهی از طریق طرح سؤالات مختلف و فرصت دادن به کودک برای یافتن پاسخ آن ها ممکن میشود. مؤثرترین و تحول آفرینترین روش آموزش این است که ذهن یادگیرنده را بر تفکر، تجربه، سؤال و کشف متمرکز کنیم و صرفاً نقشی کمکی برای خود قائل باشیم. با اعتقاد به این روش، سؤالات کودکان برای ما ارزش پیدا میکنند و به آن ها اهمیت خواهیم داد و خود نیز با طرح سؤالات آموزنده به فرزندانمان آموزش میدهیم. اما:
- از افراط در طرح این سؤالات خودداری کنید تا فرزندتان خسته نشود.
- سؤالات را جدی طرح کنید و به فرزندتان وقت کافی بدهید تا درباره ی آن ها فکر کند و سنجیده پاسخ دهد. سؤالی که با تمام وجود پرسیده شود، شنونده را به تفکر وا میدارد.
- سؤالات را با متانت طرح کنید، گویی برای خود سؤال طرح می کنید، چرا که خود نیز در حال یادگیری هستید.
- انتظار نداشته باشید فرزندتان همان پاسخی را ارائه دهد که مورد نظر شماست، زیرا هر شخصی درک خاصی از یک سؤال دارد و عقاید خود را به نحو ویژهای ابراز میکند.
- سؤالات را طوری مطرح کنید که فرزندتان با زبان و درک خودش به آن ها پاسخ دهد. از او انتظار ارائهی پاسخهای آماده و کلیشهای نداشته باشید.
- به پاسخ فرزندتان با دقت و توجه فراوان گوش دهید و در برابر نظر او جبههگیری نکنید تا نوعی اعتماد و درک متقابل بین شما ایجاد شود.
- سؤالاتی طرح کنید که متناسب با سن و درک و موقعیت فرزندتان باشد.
- مهم ترین نکته در طرح سؤال این است که هدف از طرح آن-ها ارائهی پاسخهای آماده به فرزندتان نیست بلکه وادار کردن وی به تأمل و تفکر و در نتیجه، رشد ایمان و ادراک اوست.
سعی کنید برای فرزندتان شرایطی را فراهم آورید که عادت تفکر در سکوت و تنهایی در وی پرورش یابد. پیشنهادهای زیر به شما کمک میکند تا شرایطی را برای آموزش فرزندتان در خصوص تفکر در آرامش و تنهایی فراهم آورید:
- زمان و مکان ثابتی را برای تفکر در خلوت و آرامش تعیین کنید. اوقات نماز زمان منظم و مناسبی برای خلوت کردن با خود و خدا است.
- تفکر در تنهایی را به فعالیتی خانوادگی تبدیل کنید.
- روش تفکر در اوقات تنهایی، باید متناسب با سن و علائق فرزندتان باشد.
- شاید بهترین روش برای بچههای چهار تا پنج ساله این است که آن ها را با اسباببازیهای شان تنها بگذارید تا با آن ها ارتباط برقرار کنند. میتوانید داستانی برای آن ها تعریف کنید، کتابی را برای نقاشی کردن در اختیارشان قرار دهید و یا او را با نوار قصه ی مناسبی تنها بگذارید تا خودش به آن گوش کند.
- وقتی که فرزندتان قادر به نوشتن شد، حتی اگر انشای خوبی ندارد یا کلمات را اشتباه مینویسد، یکی از مفیدترین کارها این است که از او بخواهید تا دربارهی فعالیتهای روزانهاش یادداشتی تهیه کرده، دفتر خاطراتی برای خود درست کند. به او توضیح دهید که در دفتر خاطرات باید داستان خودش را بنویسد. او میتواند احساساتش را درباره ی روی دادهای زندگیاش و چیزهایی را که به نظر او مهم بوده و ارزش به یاد ماندن دارند، در این دفتر بنویسد.بچههای بزرگ تر را تشویق کنید که از خلاصهنویسی اجتناب کرده و جزئیات بیشتری را در یادداشتهای خودشان توضیح دهند. از آن ها بخواهید که در نوشتههای شان صادق بوده، مطمئن باشند که بدون اجازه ی آن ها هرگز نوشتههای شان را نخواهید خواند. به این قول خود، حتی در غیاب فرزندتان وفادار باشید.
- علاوه بر تشویق فرزندتان به تهیه ی یادداشت روزانه، کتابهایی در اختیار او قرار دهید تا مطالعه کند و وسایلی برای او تهیه کنید تا به کارهای هنری بپردازد.
از توصیههای مهم اسلام، اهتمام به عبادت3 و سفارش اعضای خانواده به آن است. در مرحلهی اول، فرد باید خود به رفتارهای عبادی اهتمام ورزد تا الگویی مناسب برای سایر اعضا باشد. در متون دینی آمده است که فرزندان خود را در هفت سالگی به نماز سفارش کنید.4 این سفارش میتواند به شیوههای گوناگونی اجرا شود که برخی از آن ها مانند روش الگوگیری، تأثیرگذارتر خواهد بود.5
بر این اساس و در راستای معنوی سازی زندگی روزمره ی خود، اوقات ثابتی را به عبادت خانوادگی اختصاص دهید. از طریق عبادت دستهجمعی میتوانید فرزندتان را با درک خود از خدا آشنا ساخته، او را در ارزشها، امیدها و ناامیدیها، سؤالها و پاسخها و تواناییهای معنوی خود مشارکت دهید. در این اوقات میتوانید تکیه گاه های معنوی خود و منابعی را که به شما قدرت میدهند به او نشان دهید.میتوانید در محیط خانواده به صورت جماعت، نماز بخوانید.
اگر فرصت یا امکان برپایی نماز جماعت روزانه را در منزل ندارید، لااقل میتوانید در اوقاتی مثل سر سفرهی غذا، به شکرگزاری دستهجمعی بپردازید. شما میتوانید مراسم و سال گردهایی را که به مناسبتهای مختلف برگزار میکنید، به ایامی برای تفکر و اندیشیدن تبدیل کنید.عبادت یا فعالیت معنوی دستهجمعی اعضای یک خانواده، تأثیر پای داری در رشد معنوی کودکان دارد. این نوع فعالیتها موجب میشوند تا محیط خانه به مکانی معنوی و مقدس تبدیل شود.