ما در این مقاله ، زبان مخصوص و نوع تکلم هر سه سبک را به شما نشان می دهیم . منظورمان از سبک ، نوع تربیت و نوع برخورد ما در هنگام بروز مشکلی خاص با نوجوانمانمی باشد .
شاید در دیگر مقالات ، تعریفی از این سبک ها شنیده باشید و نسبت به هرکدام ، پیشزمینه ی ذهنی داشته باشید ؛ اما ما در این مقاله با نگاهی متفاوت به آن می نگریم ومدعی هستیم که : هر سه سبک خوب است و هیچ کدام بر دیگری برتری نداردو همه بستگیبه روحیات کودکی دارد که مدیریت او را به عهده دارید .
وقتی شما سبک فرزندان خود را بشناسید ، می توانید دریابید چه چیز باعث سرزدنرفتاری از آنان می شود . و شما چگونه باید رفتار کنید.
سناریو برای نشان دادن هر سبک هم یکی است : " ما کودکی داریم که به علت بیماری روز چهار شنبه به مدرسه نرفتهو حالا باید تکلیف مدرسه اش را انجام دهد . کودک در اواخر روز احساس می کند حالشبهتر شده است . از قرار معلوم به نظر می رسد تکلیف مدرسه چهار ساعت کار می برد.هدف، برانگیختن این کودک است تا تکلیف مدرسه اش را کامل و سریع انجام دهد." امکان کمیجدال هم وجود دارد . تکلیف مربوط به روز شنبه است .
سبک اقتدار طلب در عمل
پدر یا مادر : خب ، قضیه این است . این تکلیف مدرسه را باید انجام دهی ،بنابراین از تو می خواهم همین الان شروع کنی . فقط چهار ساعت وقت خواهد گرفت .
کودک :اما من این آخر هفته دوست دارم با هم بهسینما برویم .
پدر یا مادر : تکلیف مدرسه برای تو واجب تر از سینما رفتن است . از ده تا دوازدهو از سه تا پنچ بعدازظهر توی اتاق خودت بدون دیدن تلویزیون و تلفن کردن به دوستانتکار می کنی . بعد باید ببینم چقدر پیش رفته ای . وقتی تمام شد ، در مورد سینما باهم صحبت خواهیم کرد .
کودک : اگر چهار ساعت کار کنم آن وقت به سینما می رویم ؟
پدر یا مادر : در صورتی که آنها را در کمتر از چهار ساعت و خوب انجام داده باشی، وقت سینما رفتن خواهی داشت .
پدر یا مادر اقتدارگرا بسیار رک و مصمم ، متعهد به کار کردن در چهارچوب زمانیمعین برای انجام دادن وظیفه هستند . قوانین روشن است و تأکید بر انجام یافتن آنهاست . پدرو مادر مقتدر عباراتی از این دست به کار می برند :
*درست همین حالا می خواهیم ...
*گوش بده ، تو باید نمره هایبهتری بیاوری ...
*روش انجام کار ما الف و ب وج است ...
*اولویت کار تو ...
*لازم است برای خودت برنامهای داشته باشی و به آن پایبند بمانی ...
*اجازه بده از قوانین پیرویکنیم ...
وقتی شما سبک فرزندان خود را بشناسید ، می توانید دریابید چه چیزباعث سرزدن رفتاری از آنان می شود . شما برای به حرکت درآوردن فرزندانتان مجبوریدآنان را بشناسید
سبک تساوی گرا در عمل
پدر و مادر: پسرم ! ، متوجه شده ام که تو در حدود چهار ساعت وقت داری تا تکلیفمدرسه ات را قبل از شنبه انجام دهی و آیا قبول داری که ما مجبوریم این کار را مقدمبر هر کار ی قرار دهیم ؟
کودک : بله ، گمان کنم انجام دادن این کار در اولویت قرار دارد ،و گرنه مشکلبزرگی می شود و عقب خواهم افتاد .
پدر و مادر : ما می توانیم با هم کار کنیم . خوب است . بیا برنامه ریزی کنیم . اول تو وقتی را که می خواهی صرف این کار کنی مشخص کن ، من برای انجام دادن کار بهتو کمک خواهم کرد .
کودک : به نظرم بهترین زمان بعدازظهر پنج شنبه باشد ؛ ولی چهار ساعت پشت سر همنمی توانم کارم را خوب انجام دهم .
پدر و مادر : خب ، بیا کار را به دو نوبت تقسیم کنیم . صبح زودتر بیدارت می کنمبعد از صبحانه کارت را شروع کن . به نظرت چطور است ؟
کودک : بله ، خوب است . این طوری تأثیرش خوب است . نمی دانم می توانم بدون هیچکمکی این کار را تمام کنم .
پدر یا مادر : به تو کمک خواهم کرد . بیا آستین ها را بالا بزنیم و این کار راتمام کنیم . ایمان دارم که تو توانایی هایی داری و ما با کمی همکاری می توانیم اینکار را تمام کنیم . کجا می خواهی مطالعه کنی ؟
کودک : گمان کنم اتاق خودم یا اتاق نشیمن .
در این سناریو ، پدر یا مادر تساوی گرا با روحیه کار گروهی و پشتیبانی با موفقیتبرخورد می کنند . یک حس « ما » در مراودات وجود دارد . تصمیمات و هدفها هم با همگرفته می شوند .
پدر یا مادر تساوی گرا از چنین عباراتیاستفاده می کنند :
*ما می توانیم به این مشکلبپردازیم و موفق باشیم ...
*چگونه می توانم به تو کمککنم که موثرتر باشد ؟ ( چگونه می توانیم با هم کار کنیم ؟)
*بیا آستینها را بالا بزنیمتا این کار را انجام دهیم .
*ما می توانیم این کار راانجام دهیم . می دانم تو توان آن را داری و ما یک تیم خواهیم بود...
*ما هدف مشترکی داریم ...
سبک آسان گیر در عمل
پدر یا مادر : پسرم ، متوجه شدم که تو قبل از شنبه نیاز داری چهار ساعت تکلیفمدرسه ات را انجام دهیی . برنامه ات چیست ؟
کودک : خب ، روز جمعه عصر شروع می کنم .
پدر یا مادر : می دانم کهانجام می دهی . گمان نمی کنی مهم است که در کار مدرسهعقب نباشی و این برای همه ما اهمیت دارد ؟
کودک : بله ، بله می دانم مهم است .
پدر یا مادر: پس بیا درباره برنامه ریزی با هم حرف بزنیم . می دانم تو می خواهیبه سینما بروی ، بنابراین وقت زیادی نداریم . چطور می خواهی وقتت را تنظیم کنی؟
کودک : گمان می کنم بعد از سینما انجام دهم .
پدر یا مادر : تصور نمی کنم برنامه خوبی باشد نظر تو چیست ؟ اگر ساعت نه به خانهبرسیم وقت زیادی نداری و خیلی خسته خواهی بود . علاوه بر این گمان نمی کنم این باآنچه گفتی که این کار برایت اهمیت دارد ، سازگار باشد . به نظرم این راه خوبی نیست . سر چه کسی داری کلاه می گذاری ؟ من یا خودت ؟
کودک : خب بین ساعت ده صبح تا دو بعداز ظهر جمعه انجام می دهم . به این ترتیبمشکل را از سر راهم بر می دارم .
پدر یا مادر : این منطقی تر به نظر می آید . کجا خیال داری کار کنی ؟
کودک : در اتاق نشیمن جایی که بتوانم همزمان تلویزیون را هم تماشا کنم .
پدر یا مادر : به نظرت این فکر خوبی است ؟ می دانی چه اتفاقی خواهد افتاد . توخودت را بهتر می شناسی .
کودک : بله ، عمری وقت می گیرد . کار را در اتاقم انجام می دهم به این ترتیبسریع تر انجام می شود .
پدر یا مادر : می خواهی کارت را سرسری انجام دهی یا طوری انجام دهی که به خودتافتخار کنی؟
کودک : درست انجام می دهم. هر چه باشد ، برای مدرسه لازمش دارم . درست است ؟
یادتان باشد : آسان گیر بودن ، مترادف با ضعیف بودن و بی مسئولیتی پدر یا مادردر کار تربیت فرزند نیست . این پدر یا مادر هم به همان هدفی که دیگران دارند خواهندرسید ؛ اما به شکلی که به نظر می رسد انگار فرزند برنامه ریزی را انجام می دهد . وقتی کودکی دارای برنامه است انگیزه بیشتری برای انجام دادن برنامه اش دارد . پدریا مادر آسا ن گیر ممکن است برای رسیدن به نتیجه نهایی وقت صرف کنند؛ اما به هر حالبه آن می رسد . این پدر یا مادر برای رسیدن به هدف دلخواه بیشتر تلاش می کند زیراهمیشه پرسش و وارسی زیادی انجام می دهد . اغلب پرسشها به هر حال جملاتی فریبندههستند.
پدر و مادران آسان گیرعباراتی این چنین بهکار می برند :
*برای این کار برنامه اتچیست ؟
*آیا به نظرت این بهتریندوره عمل برای ...؟
*این عوامل دیگر را چگونه بهحساب می آوری ؟
*اگر از این روش استفاده کنی، ممکن است کمک کند تا به هدفت برسی ؟
*هدف نهایی تو چیست و آیا میتوانی از آنجا شروع کنی ؟
*آیا این برایت موثر خواهدبود ؟
*کجا می خواهی آن را انجامدهی ؟
سبک بد ، خوب، درست ، اشتباه یا بهترین وجود ندارد ، زیرا بازهم بستگی به کودکی دارد که مدیریتاو را به عهده دارید. هر یک از فرزندان شما تمایلات ، طبیعت و روش ایستادگی ویژهخودشان را دارند
اجازه دهید بر نکته ای که هر سبک را بههمان مقصد می رساند تأکید کنم :
تمام کردن توأم با توفیق تکلیف مدرسه پیش از روز شنبه . اگر چه ، هر سبکی برایرسیدن به آن مقصد مسیری متفاوت را انتخاب می کند .
جمع بندی :هر سه سبک وظیفهبه انجام رسیدن تربیت فرزند را به گونه ای موثر ، هر چند بسیار متفاوت ، توصیف میکنند . تا زمانی که آنها اثر بخش هستند ، قطار به جلو می رود و زندگی خانوادگی جنبشمثبتی دارد . مدیریت فرزندانتان تا اندازه زیادی به سبک بستگی دارد – چگونگی رسیدنبه جایی که قرار است بروید .
سبک بد ، خوب ، درست ، اشتباه یا بهترین وجود ندارد ، زیرا بازهم بستگی به کودکیدارد که مدیریت او را به عهده دارید . هر یک از فرزندان شما تمایلات ، طبیعت و روشایستادگی ویژه خودشان را دارند . به سبب همین یگانه بودن ، حتی هر کدام از فرزندانیک خانواده هم برای برخورد با شما سبکهای متفاوتی دارند .
بعضی از کودکان با سرکشی برخورد می کنند . کودکی که به نظر می رسد در برابراقتدار ایستادگی می کند دوست دارد راه خودش را برود یا بسیار مستقل و خودرای است . دیگر کودکان یاری رسان اند . آنان تمایل دارند به افراد دیگر کمک کنند . آنها « بازیکنان تیم » هستند . پس از اینها کودک منفعل وجود دارد . آنان به راهنمایی و گفتوگوی روشن نیاز دارند . آنان به هیچ وجه خود آغازگر نیستند .
جمع بندی :وقتی شما سبکفرزندان خود را بشناسید ، می توانید دریابید چه چیز باعث سرزدن رفتاری از آنان میشود . شما برای به حرکت درآوردن فرزندانتان مجبورید آنان را بشناسید .
در مقاله ی بعد نوع برخورد هر سبک با کودک سرکش ، یاری رسان و منفعل مورد بررسی قرار خواهد گرفت . سایت تبیان به شما والدین گرامی توصیه می کند این مقاله را از دست ندهید.