زندگي براي هيچ كس حتي كودك چند ساله شما هميشه بروفق مراد نيست. كودك بايد اينرا با تمام وجودش تجربه كند. او بايد بفهمد كه هميشه در زندگي چيزهايي هست كه اوآنها را دوست ندارد و هرگز آنها را نمي خواسته، اما به هرحال اتفاق افتاده است وكاري هم نمي شود كرد. او بايد بداند كه غم ها و مشكلات هميشه هستند، اما نبايد آنهارا خيلي جدي گرفت، فقط بايد اصل آن را پذيرفت شما بايد به گونه اي رفتار كنيد كهكودك ياد بگيرد كه چطور اين غم هاو مشكلات زودگذر را فراموش كند و چيز ديگري راجايگزين آن كند.
هرگز احساسات كودك را ناديده نگيريد و بگذاريد اوبه راحتي احساسش را بيان كند.با كودك همدردي كنيد و به او راهيپيشنهاد كنيد تا غصه هايش را فراموش و يا موضوع ديگري را جايگزين آن كند.
در حضور فرزندتان برخورد مثبت و آرامي از خود بروز دهيد. کودکان به شادي و قدرتپدر و مادرشان بسيار متکي هستند و از آن الهام ميگيرند. اين بدان معني نيست که حقنداريد گاهي اندوهگين يا خشمگين باشيد. اين امر اجتناب ناپذير است وليکودکان به محيطي امن و آرام و اغلب مثبت نياز دارند. هيچ کس نميتواند بيشتر از شما در ايجاد چنين فضايي موثر باشد.
يکي از وظايف پدر و مادر در تربيت فرزند، پرورش فطرت راستگويي کودک است. والدينموظف هستند تا در خانه طوري رفتار نمايند که اطفال به راستي و راستگويي عادت کنند وبراي رسيدن به اين نتيجه، مراقبتهاي علمي و عملي بسياري لازم است.
مهم است که اين نکته را در نظر بگيريد که بيشتر کودکان خوب هم مرتکب بدرفتاري،حاضر جوابي، قانون شکني و کارهاي اعصاب خرد کن ميشوند. اين گذري طبيعي به سوياستقلال و خود کفايي کامل است و هر چند شايد براي هر دوي شما دردناک باشد، بخشيگريز ناپذير از رشد کردن و بزرگ شدن است.
تلاوت قرآن مجيد بخصوص مداومت بر سورهي انبياء (هر قدر که امکان دارد) براي صالح شدن فرزند بسيار موثر است و اين عمل در طولدورههاي بارداري بايد انجام شود.
يکي از وظايف پدر و مادر در تربيت فرزند، پرورش فطرت راستگويي کودکاست. والدين موظف هستند تا در خانه طوري رفتار نمايند که اطفال به راستي و راستگوييعادت کنند و براي رسيدن به اين نتيجه، مراقبتهاي علمي و عملي بسياري لازماست
نوازش، يکي از دغدغههاي رواني کودک است که بايد به قدر کافي از آن برخوردار شودو گاهي گريهي بچه براي اين است که تشنهي مبحت و نوازش است. بچهاي که در محيط خانواده به قدر کافي محبت ديده است،تشنهي محبت نيست و در مقابل چند جملهاي اين و آن، خود را نميبازد و شخصيت خود راگم نميکند.
والدين موظفند که از کودکي، قبح گناه و تنفر مردم از گناهکار را به کودکبفهمانند و در کارهاي بد او را توبيخ و در کارهاي خوب او را تشويق نمايند تا شخصيتاو احيا شده و موجبات اميدواري و دلگرمي آنان فراهم شود.البته توبيخ و تحسينبيموقع و بيجا يا بيش از حدّ، خود منشا فساد است.
والدين توجه داشته باشند که شيطنت کودک در خردسالي،نشان دهندهي زيادي عقل او در بزرگسالي است.پس در اين مورد نگراننباشند و آن را سرکوب نکنند.
به فرزندان خود قرآن بياموزيد.زيرادر محيط قرآني بودن، انس با قرآن، شنيدن قرائت قرآن و عمل کردن به دستورات آن تاثيربه سزايي در زندگي دارد و کودکي که در محيط قرآني تربيت شده باشد، از همان کودکاکثر معارف را فرا گرفته و هرگز فراموش نخواهد کرد.
پدر و مادر و مربيان تربيتي، هيچگاه نبايد تفاوتهاي فردي کودکان را ناديدهبگيرند و نمرات آنان را با هم مقايسه کنند زيرا همين امر موجب ناراحتي و وارد آمدنفشارهاي رواني بر آنان خواهد شد.
اگر پدر يا مادر هيچگونه حرمت يا هيبتي در دل فرزندان خود نداشته باشند يااحياناً در نظر آنان فردي ضعيف و بيکفايت جلوه کنند، فرزندان آنها را به حسابنخواهد آورد و نسبت به آنها حرف شنوي نخواهد داشت.
يکي از ظرافتهاي هنر تربيتي اين است که هرگز در هنگام تنبيه، کودک احساس محکومشدن نکند. بلکه تنبيه، ابزاري براي آگاهي باشد و نه براي ترس و تهديد.
اگر پدر و مادري به هر علت يکي از فرزندان خود را بيشتر از سايرين دوست ميدارد،بايد اين محبت را در دل پنهان دارند و آن را آشکار نکنند. حتي اگر بخواهند يکي ازفرزندان را مورد لطف و محبت بيشتر قرار دهند اين کار را نبايد در حضور ساير کودکانانجام دهند.
کودک، بسياري از امور را که ديدني نيست از راه ديدهمي آموزد،مثل صدق و صفاي دروني، شرافت نفساني، نجابت اخلاقي ووقار معنوي و اين آموزه هاي ناديدني و ناگفتني پايدارتر و عميقتر از امور ديدنياست.از حدود چهار سالگي نبايد پسران با مادر و دخترانبا پدر به حمام بروند. اين صحنهها بي شک در ذهن و خاطرشان ثبتميشود و موجب رانده شدن آنها به سوي مسائل جنسي ميگردد. حتي پدريا مادر نبايد درمحيط خانه پوشش نامناسب داشته باشد و قسمتهايي از بدن خود را عريان سازد. زيرا اينکار در تربيت فرزندان اثراتي نامطلوب دارد. بيتوجهي آنها در اين زمينه موجب رشدپيشرس ميل جنسي در بچهها ميشود.
کودک در خانواده به دليل مراقبتهاي افراطي و بايدها و نبايدها غالباً خودش نيست،همه چيز را طوطي وار اقتباس ميکند. او به جاي اينکه نقش بگيرد، نقش بازي ميکند. بنابراين اجازه بدهيد کودک، هنر خود بودن و خود شدن را در خود، شخصاً کشف کند.
والدين بايد بدانند که با فرزندان به شيوهي اربابو رعيتي و فرمانده و فرمانبردار نميشود رفتار کرد.مبادا والدينشالودهي زندگاني را بر اساس خودخواهانه بنا کنند! سرشت فرزندان با عاطفه و محبتميسازد و از خشونت و خودخواهي ميگريزد. اهميت رفتار پدران و مادران به مراتببيشتر از گفتارشان است. آري، «دو صد گفته چون نيم کردار نيست.»
نوازش، يکي از دغدغههاي رواني کودک است که بايد به قدر کافي از آن برخوردار شودو گاهي گريهي بچه براي اين است که تشنهي مبحت و نوازش است.
لازم است پدر و مادر به تناسب تکامل کودک، به او آزادي بدهند و او را به اختيارخودش بگذارند تا در ضمن بازي کردن و دويدن، حسّ ابتکار و عشق و استقلال فطري را درخود احيا کند و با اعتماد به نفس بار آيد، ولي کمال مراقبت را معمول دارند که آزادياز حدّ لازم تجاوز نکند و طفل از قدرت خود سوء استفاده ننمايد.
وقتي به كودك حق انتخاب مي دهيد، او بيشتر احساس امنيت و كنترل مي كند و كمتر بهشكل يك حريف به شما نگاه مي كند و به مبارزه با شما مي پردازد. در واقع با دادن حق انتخاب و تصميم گيري به كودك او را خلع سلاح ميكنيد.وقتي به كودك دستور يا فرمان مي دهيد، او قدرت شما را احساسمي كند، اما از اين قدرت اصلاً خوشش نمي آيد، پس فورا اعتراض و مخالفت مي كند.