بهترين زمان پايهريزي اين ارزشها، دوران کودکي است. تعداداين ارزشها بسيار زياد است و زمان کمي هم براي ياددادنشان وجود دارد. اما کداميکرا به فرزندانمان آموزش دهيم و چگونه و با چه روشي؟ با اين حال، والدين نبايد نگرانباشند؛ زيرا.........
هر پدر و مادري از اهميت ارزشها آگاه است و هنگامي که بحث آموزش ارزشها بهکودکان مطرح ميشود، دوست دارد حداکثر تلاش خود را بکند. ارزشها، همان چيزهاييهستند که با آنها زندگي ميکنيم و شادي و موفقيت ما را تضمين ميکنند. در واقع،بهترين زمان پايهريزي اين ارزشها، دوران کودکي است. تعداد اين ارزشها بسيار زياداست و زمان کمي هم براي ياددادنشان وجود دارد. اما کدام يک را به فرزندانمان آموزشدهيم و چگونه و با چه روشي؟ با اين حال، والدين نبايد نگران باشند؛ زيرا ارزشها بايکديگر ارتباط دارند؛ براي مثال، هنگامي که به کودکتان بخشندگي را ياد ميدهيد، اوهمدردي را هم ياد ميگيرد. هنگامي که او ارزش خوشبيني را درک ميکند، حس استقامت وپشتکار را نيز درمييابد. در ادامه به چند ارزش مهمو روش آموزش انها اشارهميکنيم که ياددادنشان به کودکان سبب ميشود تا آنها با ارزشهاي ديگر نيز آشناشوند.
صداقت
صداقت، مهمترين و ضروريترين ارزشي است که بايد به کودک آموزش دادهشود. جالب اينجاست که اين همان ارزشي است که کودکان بيشتر در معرض از دست دادنشقرار دارند. کودکان در هنگام تولد، هيچ درکي از معناي فريب ندارند. با اين وجود،همگام با رشد، همراهي پاداش با انجام دادن کارهاي خوب که معمولا براي القاي ارزشهابه کودکان مورد استفاده قرارميگيرد، بهخوديخود موجب کاشتن بذر دروغگويي در دلکودکان ميشود. براي تأييد اين مطلب، ميتوان به برخي از برنامههاي تلويزيوني وفيلمهاي سينمايي اشاره کرد که بهطور قطع در آنها هيچ آموزشي از علم اخلاق وجودندارد و گويا با اخلاق بيگانهاند. هنگامي که کودک شما صادق است، نه تنها اشتباهخود را قبول ميکند، بلکه به نصيحت شما براي آنکه دوباره مرتکب همان اشتباه نشود،گوش خواهد داد.
شجاعت
اگر کودک با شجاعت، مسئوليت تمام کارهايش را برعهده بگيرد، به ندرتبه دروغ گفتن متوسل خواهد شد.هنگاميکه او به اشتباه خود اذعان کند، براي پدر و مادر آسانتر خواهد بود تا با او صحبتکرده و براي جبران و اصلاح اشتباهش به او کمک کنند. در اغلب موارد ديده شده است کهکودکي که با شجاعت بر اعتقاداتش پافشاري ميکند، در آينده بهعنوان يک بزرگسال،تغييرات مورد نظر خود را براي جامعه به ارمغان ميآورد.لذا تنها چيزي که براي مابهعنوان پدر و مادر بايد در اولويت قرار داشته باشد، اين است که اطمينان حاصل کنيمکه کودکان اشتباهات خود را پذيرفته و زماني که مرتکب اشتباهي ميشوند، سعي درپنهانکردنش نداشته باشند.
اگر کودک با شجاعت، مسئوليت تمامکارهايش را برعهده بگيرد، به ندرت به دروغ گفتن متوسل خواهدشد.
هنگامي که کودک شما صادق است، نه تنها اشتباه خود را قبول ميکند،بلکه به نصيحت شما براي آنکه دوباره مرتکب همان اشتباه نشود، گوش خواهدداد
بخشش
کودکاني که بخشيدن را ياد نميگيرند، در بزرگسالي به افرادي عبوس و تندمزاجتبديل ميشوند. از طريق بخشيدن، کودکان ارزش همدردي را نيز درون خود رشد ميدهند. اما آيا اين جمله بدان معناست که بايد به کودک دستور داد، عمل دوست خود را که موجبآزار و رنجش خاطر او شده است ببخشد و بدون توجه از کنارش عبور کند؟ بهتر آن است کهبه سخنان فرزند خود در اين رابطه گوش دهيد و برايش توضيح دهيد که کينه به دل گرفتن،او و دوستش را بيشتر آزار خواهد داد. اين ارزش، ارزش ديگري را هم به کودکان يادميدهد که مهرباني نام دارد.
خوشبيني
زندگي پر از شکستها و نااميديهاست. تنها چيزي که انسان را بهادامه اين مسير سخت و ناهموار اميدوار نگه ميدارد، خوشبيني است. اين ارزش مهميبراي کودکان است؛ زيرا همواره اعتقاد آنها را به ميزان تواناييهايشان به چالشميکشد. از آنجا که براي نخستين بار است که با بسياري از اين تجارب روبهروميشوند، نااميدي جزئي لاينفک از زندگيشان خواهد بود. اگر اعتماد به نفس آنها درطول دوران کودکي دستکم گرفته شود و آسيب ببينند، شانسهاي آنها براي کسب موفقيت درادامه زندگي نيز کاهش مييابد.
کودکاني که بخشيدن را ياد نميگيرند،در بزرگسالي به افرادي عبوس و تندمزاج تبديل ميشوند
تقسيم کردن (شريکي استفاده کردن)
به کودکتان ياد دهيد تا وسايل و خوراکيهايش را با کودکان ديگر تقسيم کند. احتياجي نيست که اين شريکي استفاده کردن، حتما با کودکان باشد. اگر کودکي نبود، ازاو بخواهيد که شکلاتش را با بزرگسالان خانواده تقسيم کند. شايد تکه شکلات داده شدهخيلي کوچک باشد و شما بخواهيد که کودک همه شکلات را خودش بخورد، اما دادن گاه بهگاه اين تکههاي کوچک، به کودک شما ميفهماند که تعارف کردن خوراکيها يا دادناسباببازيها نه تنها کار خوبي است، بلکه کار ارزشمندي نيز هست. اگر کودک اين ارزشرا در اوايل دوران کودکياش ياد بگيرد، در آينده لذت دادن و گرفتن را تجربه خواهدکرد. او فرد نوعدوست و فداکارتري خواهد بود و بهعنوان يک بزرگسال، کارهاي خوببيشتري انجام خواهد داد، نه آنکه به انجام دادن کارهاي کوچک و پيش پا افتاده درزندگي بسنده کند.
چگونه اين ارزشهاي مهم را به کودکانياددهيم؟
براي اينکه بتوانيد اين ارزشها را به کودکان خود بياموزيد اين اصولرا به خاطر داشته باشيد:
قرار دادن الگو يا سرمشق اجتماعي
والدين بهترين الگو و سرمشق براي کودکانشان هستند چراکه کودکان دربسياري از موارد از والدين خود تقليد ميکنند. چنانچه کودکي شاهد دروغ گفتن پدر خودباشد چه بسا در موارد مشابه دست به دروغ گفتن بزند؛ بنابراين همان قدر که مشاهدهرفتار مطلوب در رفتار کودک مؤثر خواهد بود، مشاهده رفتار نامطلوب نيز در رفتار اواثر دارد. همراه شدن والدين با کودک است که در اين صورت ميتوان براي تحکيم اينرفتار آموختهشده از تقويت کنندهها استفاده کرد. مورد ديگري که بايد در نظر داشتهباشيم اين است که براي الگو قرار دادن، داستانها و افسانهها نيز تأثير بسزايي دررفتار کودک خواهند داشت. با شنيدن داستانها کودکان با شخصيت اصلي داستانهمانندسازي کرده و رفتارهاي او را ميآموزند.
علاوه بر داستانها، فيلمها و کارتونهايي که کودکان مشاهده ميکنند و همچنينبازيهاي کامپيوتري که انجام ميدهند نيز در عملکرد و رفتار آنها بياندازه مؤثراست. لذا انتخاب داستانها، کارتونها، فيلمها و بازيهاي کامپيوتري مناسب برايکودک از اهميت بسزايي برخوردار است.
اگر اعتماد به نفس آنها در طول دوران کودکي دستکم گرفته شود وآسيب ببينند، شانسهاي آنها براي کسب موفقيت در ادامه زندگي نيز کاهشمييابد
نشان دادن علامتي براي رفتار مطلوب
نشان دادن علامتي براي انجام رفتار مطلوب، يکي از روشهايي است که کارايي بسياربالايي دارد. به وسيله اين روش جهت يادآوري به کودک قبل از اينکه رفتاري را انجامدهد، علامتي را نشان ميدهيم؛ بدين ترتيب ديگر از گفتار براي تأکيد به کودک جهتانجام رفتار مورد نظر استفاده نميکنيم. مزيت اين روش بر گفتار اين است که اگر ازگفتار استفاده کنيم حالتي مانند غر زدن پيش خواهد آمد و در مواردي کودک آزرده خواهدشد، درصورتي که استفاده از علائم از آنجايي که حالتي مانند بازي دارد، کودک رامشتاق به انجام رفتار مورد نظر ميکند.
تقويت مثبت
در تقويت مثبت زماني که رفتار مطلوب را در کودک مشاهده کرديم، محرکيرا که براي کودک مطلوب است ارائه ميکنيم؛ براي مثال از تشويق، جايزه دادن، لبخندزدن، توجهکردن، در آغوش گرفتن و... استفاده ميکنيم. تقويت مثبت يکي از بهترينروشها براي افزايش رفتار مطلوب است. اما چيزي که در اينجا اهميت دارد نوع تقويتياست که به کودک ارائه ميشود.
ممکن است برخي از محرکها براي کودکي تقويتکننده باشند حال آنکه براي کودکيديگر تقويتکننده نباشند. بنابراين در انتخاب نوع تقويت کننده بايد دقت نمود.
و نکته آخر اينکهکودکان را نبايد برايدريافت دايمي تقويت کننده عادت داد بلکه رفتاري که قصد افزايش آن را داريم شناساييکنيم. ابتداي اجراي برنامه تغيير رفتار، در مقابل هر رفتار مطلوب، کودک را تقويتکنيم. زماني که رفتار مطلوب افزايش پيدا کرد، به مرور تعداد تقويتها را کاهش دهيم،درنهايت بعد از مدتي که رفتار بهطور کامل و مداوم انجام شد، تقويت را حذف کنيم. هميشه از يک نوع تقويتکننده خاص استفاده نکنيم چرا که اثربخشي آن به مرور زمان ازبين خواهد رفت. تنها درصورتي رفتار را تقويت کنيم که پيشرفتي در رفتار مشاهده کنيم. در غيراين صورت رفتار نامطلوب کودک نيز تقويت خواهد شد. تقويت بايد بلافاصله بعد ازارائه رفتار مطلوب صورت گيرد چرا که اگر تأخيري در ارائه تقويت انجام شود تأثيراندکي در افزايش رفتار مناسب خواهد داشت. اين حالت در مورد کودکان خردسال اهميتبيشتري دارد.
فرآوري : مريمعطاريان
بخش خانواده ايرانيتبيان
منبع:
همشهري با تغييرات